نوشته‌ها

پیرامون مشخصات کلام انقلابی ( 1- فرزند و زعیم عقیده )

محور اصلی و عامل وحدت قضایای علم کلام عقیده است.

هر گزاره ای که بخشی از عقاید را تشکیل بدهد، یک گزاره کلامی است. مهم نیست از چه منبعی تغذیه کرده و با چه فرایندی به عقیده فرد تبدیل شده، گزاره ای که مورد عقیده است. گزاره کلامی است.

اما چرا باید یک پویش علمی عقیده را محور خودش قرار بدهد ؟

این انتخاب علم کلام ناشی از چند مقدمه است :

  • اولا قائل به عقیده مند بودن انسان است. اگر انسان عقیده نداشت همان حیوان بود. این نکته به قدری واضح است که حکما فارق انسان و حیوان را همین قوه نطق دانسته اند. البته این وضوح موجب آن نشده که این سخن مخالفی نداشته باشد!
  • ثانیا قائل به اثرگذاری و اهمیت عقیده است. عقیده را صرفا یک قضاوت ذهنی بی فایده نمیداند ، چرا که اگر اینطور بود هرگز وقت خودش را برای تغییر و ارتقای عقیده انسان ها تلف نمیکرد.
  • ثالثا قائل به صحت و برتری یک عقیده است. کلام صاحب یک ایده است و برای همین دغدغه عقاید مردم را دارد. او مطمئن است که عقیده ها عواطف افراد، رفتار افراد، شکل جامعه و سرنوشت انسان ها را شکل میدهند. پس رسیدگی به عقیده را یک فعل فوق العاده اثرگذار و راهبردی میداند.

 

این سه قول، در واقع سه عقیده هستند. با این تقریر علم کلام از سویی بر روی سه عقیده ( یا بیشتر ) استوار است

و از سوی دیگر عهده دار شناسایی، فهم، تقریر، تولید، ترویج همین سه عقیده و هزاران عقیده دیگری است که در ایده کلان او می گنجد !

 

کلام اسلامی معتقد به برتری ایده اسلام است و عقاید اسلامی حاضر در ذهن مسلمین ( نه در کتابخانه ) را میفهمد، آن را اصلاح میکند، ارتقا میبخشد و  از او دفاع میکند.

کلام مسیحی معتقد به برتری ایده کلیسا است. پس عقاید کلیسا که در ذهن پیروان آن است را میفهمد، آن را اصلاح میکند، ارتقا میبخشد و  از او دفاع میکند

کلام انقلابی نیز معتقد به برتری و اصالت یک قرائت اسلامی نسبت به قرائت های دیگر است. پس عقاید پیروان خود را میفهمد، آن را اصلاح میکند، ارتقا میبخشد و  از او دفاع میکند.