انتقاد و نقض غرض
مدت اندکی است که به فتوت به چشم یک ماموریت نگاه میکنم و ضعف هایی که بسیار به چشمم بزرگ آمده از تناسب هدف و طرفیت انتقاد کردم و به نحوه ی کار تیمی اشکال وارد کردم
برایم شفافیت دغدغه بود و نحوه ی اطلاع رسانی ها را ضعیف می دانستم
به تصمیمات عده ای از رفقا نقد جدی داشتم و از بی عملی فتوت نسبت به وقایع روز خسته شده بودم
همه و همه ی اینها برایم گران تمام شده بود چون خودم را داخل در ماموریتی میدیم که پیشرفتش را کند و گاها حتی امید به رسیدن به هدف را در آن نمیدیدم
اما…
هدف را درست میدانم، دغدغه و تلاش دوستانی که مسولیتی را به عهده گرفتند میبینم، راه حلی جایگزین برایش سراغ ندارم و فعالیت های دیگر را برای تمدن سازی سطحی میبینم
در طول این سالها تجربیات زیادی در زمینه همکاری با مراکز به اصطلاح انقلابی داشته ام و برنامه های فرهنگی شان را چیزی جز بیلان کاری دادن و شو اف های بروکراتیک نیافتم
تجربه ی جلسات تهران و قم سازمان تبلیغات هم بر این باورم بیش از پیش افزود که منطق فتوت منطقی متفاوت هست و نقطه ی درستی را نشانه گرفته
اینجاست که سوالات و ابهاماتی بزرگ جلوی روی من قرار گرفته؟
انتقاداتی که مدام بگوش می رسد در زمینه رشد و تعالی است یا مانعی برای پویایی؟
برایم قابل درک نیست
گاهی به اهداف موسسه نقد وارد میشود گاهی به افراد مسئول
اگر به هدف نقد هست باید جایگزین ارائه شود و اگر به افراد نقد هست بسم الله
راه برای کمک باز هست
اینکه اردوی تهران عده ای را دلسرد میکند از راه فتوت قابل درک نیست؟ و از آن بد تر اینکه حتی حاضر به بیان دغدغه خود هم نیستند
انتقاد یعنی پیدا کردن مشکل و فکر کردن به آن و آوردن راه جایگزین در غیر اینصورت فقط غر زدن است ولا غیر