نوشته‌ها

دعوت حاکمیت به عقب نکشیدن در مسئله حجاب(2) کوتاه آمدن در نقطه موفقیت دشمن در جنگ نرم، مساوی شکست در خط مقدم

دعوت حاکمیت به عقب نکشیدن در مسئله حجاب (درباره اغتشاشات اخیر 4)

کوتاه آمدن در نقطه موفقیت دشمن در جنگ نرم، مساوی شکست در خط مقدم

دشمنان انقلاب اسلامی ایران بعد از تلاش همه جانبه‌ای که در اوایل انقلاب برای از بین بردن ما با قدرت نظامی کردند که اوج آن دفاع مقدس 8 ساله بود، و بعد از شکست در از بین بردن جمهوری اسلامی با قدرت نظامی، وارد فاز جنگ نرم شدند.

در جنگ نرم آن چیزی که هدف گرفته می‌شود فرهنگ جامعه است، اگر شما بتوانید ذهن و دل مردم یک جامعه را فتح کنید، فتح آن جامعه در واقع رقم خورده و در گام بعد می‌توان حتی به لحاظ نظامی هم آن جامعه را فتح کرد.

از اول هم معلوم بود که نقطه تمرکز دشمن در جنگ نرم تمرکز بر به فساد کشاندن جوانان جامعه ما، با تأکید بر مسائل جنسی بوده است. از آنجا که در این نقطه، مزیت اصلی تحریک شهوانی با زنان است و اگر زنان تصمیم بگیرند که با ظاهر تحریک کننده وارد جامعه بشوند، دشمن به هدف اصلی خود در فاسد کردن جوانان و به تبع از بین بردن اراده ایستادن و قیام در مقام مستکبرین خواهد رسید.

لذا مسئله حجاب به خصوص در این برهه زمانی که ما در آن انقلاب کردیم، اصلاً یک مسئله فرعی فقهی نیست که حالا بخواهد در کنار یک سری مسائل مهم دیگری که شریعت مورد تأکید قرار داده است قرار بگیرد و بعد بخواهیم در وزن کشی بگوییم این مسئله فرعی فقهی مگر چه اهمیتی دارد که اینقدر روی آن تأکید می آورید. مسئله حجاب و پوشش زنان جامعه و عدم تغییر ظاهر جامعه به خصوص جامعه‌‌ای که در دوران پهلوی به ظاهری کاملاً مکشوفه از زنان رسیده بود، خط مقدم نبرد فرهنگی ما با غرب بوده است.

لذا این همه هزینه‌های سنگین توسط استکبار جهانی برای عقب رفتن روسری ها و کوتاه شدن لباس‌ها یک هزینه کورکورانه نبوده است، دشمن با طرح و نقشه گام به گام و آرام آرام پیش آمد و ما هم متأسفانه با یک نگاه غیر راهبردی و کم اهمیت شمردن مسئله خود را به خواب زدیم و فکر کردیم که این فقط یک نقص ظاهر است، نه این یک نقص ظاهری است که نشان از فاجعه‌ای است که در باطن جامعه اتفاق افتاده است.

تقلیل گرایانه با مسئله مواجه شدن و اراده جدی برای استفاده صحیح از ابزارهای حاکمیتی به دلیل مسئولین غیر معتقد به مبانی انقلاب اسلامی و بعضاً انقلابیونی که کم‌کم احساس کردند به رأی این قشر نیازمندند و گیج بودن بدنه حزب‌اللهی در نحوه تعامل با این مسئله، به دلیل گیج بودن فقه و حوزه علمیه ما در مهم شمردن این مسئله و کاهش دادن آن در سطح یک فرع فقهی در اولویت پایین و … همه باعث شد که دشمن یک دشت بدون مقاومت و مین گذاری نشده برای مواجهه با یکی از نقاط مهم خط مقدم جنگ فرهنگی شما در اختیار داشته باشد، آن هم خط مقدمی که در بخش‌های عمده‌اش لااقل یک خاکریز هم برای تیر نخوردن نیروهای خودی درست نشده بود.

نظام اسلامی باید بداند که الان نقطه‌ای است که دشمن احساس می‌کند در این جبهه جنگ دارد بازوی ما را می‌خواباند، و اگر اینجا باز گیجی به خرج بدهیم و به دلیل مشکلات امنیتی که ایجاد شده است، دست از مواجهه حاکمیتی با مسئله بی حجابی برداریم، سنگرهای بعدی است که یک به یک سقوط خواهد کرد! اگر حاکمیت در مقابل بی حجابی آشکار ساکت شود و یا صرفاً به چند حرکت بی هدف و کم اثر مثل گشت ارشاد در یک ساعات خاصی در یک مناطق خاصی بسنده کند، مطمئناً آشوبهای امنیتی هم نخواهد خوابید، و هم دشمنی که یک موفقیت بزرگ به دست آورده به فکر فتح سنگرهای بعدی است آن هم با قدرت و اقتدار، و هم جامعه احساس شکست می‌کند و اراده مبارزه را از دست می‌دهد و هم پیاده نظامان آگاه یا ناآگاهی دشمن در داخل احساس موفقیت می‌کنند و با اقتدار بیشتری به جلو خواهند آمد. به جمع کردن یک سری لیدرها و شبکه‌های امنیتی دشمن در داخل به بهانه این اغتشاشات نباید دل بست.

به هیچ وجه نباید حاکمیت احساس کند که باید در این مسئله کوتاه بیاید، باید الان اندیشمندان و سیاستمداران و بدنه‌های مختلف فرهنگی را به کار بگیرد تا به ایده‌های جدی و واقعی نه فیک و صوری مثل گشت ارشاد، برای مقابله حاکمیتی و استفاده از ابزارهای مختلف حکومتی برای مبارزه با بی حجابی، برسد.

 

 

#یادداشت_338

انگار نه انگار که حاکمیت دست ماست (درباره اغتشاشات اخیر 2)

برای تحلیل اغتشاشات اخیر کشور گاهی از زاویه فرهنگی می‌شود سخن گفت (که در یادداشت قبل کمی نوشتیم) و گاهی از زاویه حاکمیتی، واقع این است که ما حاکمیت و ابزارهای حاکمیتی را به شوخی گرفتیم، بزرگترین مانع ذهنی برای استفاده از ابزارهای پرقدرت حاکمیتی هم یک  تلقی اشتباه است که این ابزارها را بدیل کار فرهنگی می بینیم، و با یک تصور سطحی از مردم سالاری دینی از این امکان مهم که این همه در طول تاریخ خون دادیم تا به دستش بیاوریم، استفاده متناسب نمی‌کنیم؛ غافل از اینکه بدون استفاده از امکانات اعمال حاکمیت حتی پروژه‌های فرهنگی شما هم پیش نخواهد رفت و آنجا هم عرصه را تحویل دشمن می‌دهیم؛ و نتیجه همین نسلی می شود که می خواستیم مراعات حالشان را بکنیم و با کار فرهنگی سر به راهشان کنیم، ولی دشمن با اعمال حاکمیت در فضای مختلف، فضای فرهنگی ما را هم به دست گرفته است و همان جوان و نوجوانی که از ترس نرمیدن و جلوی ما نایستادن و گاهاً رأی ندادن جرئت نکردیم سخن اسلام را محکم بزنیم، امروز هم رمیده است، و هم جلوی ما ایستاده است و هم رأی نمی‌دهد!

ما حکومت و حاکمیت را می‌خواستیم برای چه؟ بله حکومت مورد نظر اسلام حکومت دیکتاتورانه نیست، اما نباید غایات و اهداف نهایی را چنان به نوک دماغمان بچسبانیم که از مسیر دشواری که باید تا رسیدن به آن غایات و اهداف نهایی طی کنیم غافل شویم. اگر غایات ما اساساً غایات فرهنگی است و در نهایت می خواهیم خود مردم قیام به قسط کنند (لیقوم الناس بالقسط!) پس ابزار حاکمیت نقشش در این به قیام رساندن مردم چیست؟! ما حکومت که چهره سخت پیشبرد اهداف الهی روی زمین است و اگر این نباشد اساساً حاکمیت‌های مسلط رقیب شما اجازه پیشبرد اهداف الهی را به شما نمی دهند، را بعد از به دست گرفتن با یک سابقه ذهنی نایس فرهنگی به شوخی گرفتیم؛ ما در بهترین حالت فکر کردیم که با زور که نمی شود کسی را به بهشت برد، و لذا قدر این ابزار بزرگی که کلی نبی و امام و ولی خدا برایش شهید شد و به دستشان نیامد را ندانستیم! اگر نگوییم بعد از مزه کردن صندلی قدرت به بعضی از ما، بیشتر خواستیم با امیال و خواهش‌های نفسانی مردم که توسط دشمن ضریب داده می‌شد، همراهی کنیم تا مبادا صندلی قدرت ما به خطر بیفتد.

ابزارهای حاکمیتی یعنی قدرت و زور، یعنی شما به جای جلوی دخترکان بزک کرده خیابان ولیعصر به پایین تهران را گرفتن (با بالاتر که کار نداریم) باید اجازه نمی‌دادی لباس‌ها مسیری را طی کنند که یک انسان متدین در حکومت اسلامی هر چه بگردد یک لباس مناسب برای زن و دختر عفیفش پیدا نکند، یعنی باید همان موقع که دشمن دارد قدم به قدم حجاب را عادی می‌کند، نسبت به سطحی از شل حجابی که جامعه هم همراه است که این دیگر نه! برخورد قهری داشته باشی آن هم به این شکل که کسانی که خط مقدم این خط شکنی هستند که عمدتاً پول می‌گرفتند که این کارها را بکنند به شدت برخورد می‌کردی، نه اینکه مثل یک مرده متحرک فقط نگاه نگاه می‌کردیم و نهایت به جای درگیری با ریشه‌ها با سرشاخه‌های خشک درگیر می‌شدیم، و دشمن هم پروژه خودش را گام به گام پیش برد تا شد اینی که هست!

ابزار حاکمیتی یعنی با ایجاد محدودیت‌ها و اعمال مالیات‌ها و برخورد جبری با ریشه‌ها، سرچشمه‌های فسادزا را خشکاندن که بعداً مجبور نباشیم با لجنی که در دشت پخش شده مبارزه کنیم!

 

#یادداشت_332