نوشته‌ها

قلب اغتشاشات اخیر

رهبر انقلاب در دیدار با دانش‌آموزان در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۱ در بخش انتهایی بیاناتشان به «اغتشاشات» پرداختند و در همین سخنرانی بود که از «جنگ ترکیبی دشمن» نام بردند. در همان ابتدا نقش روشن «آمریکا» و همچنین به برنامه‌ریزی‌های برای آشوب و اغتشاشات و میدان‌داری عوامل آمریکا اشاره کردند؛ ایشان قلب فتنه و دشمنی‌ها را شناسایی کردند و به آن اشاره می‌کنند و به مبارزه‌ی با دشمن اصلی دعوت می‌کنند.

در زمان حضرت امیرالمومین صلوات الله علیه هنگامی که خوارج دست به غارت اموال و انفس مسلمین زدند، حضرت امیر دشمن اصلی را معاویه میدانستند و به مبارزه و جهاد بر علیه معاویه که قلب فتنه بود دعوت می‌کردند.

و بهترین راه مبارزه با آمریکا در این دوره،‌ پشرفت همه جانبه ایران اسلامی است؛‌ همان چیزی که باعث رعب و وحشت استکبار جهانی شده است و از روی ترس دست به این جنگ ترکیبی با برنامه‌ریزی‌های سنگین زده است. و در انتهای همین بیانات که در صدر یادداشت اشاره شد، به «تغییر نظام جهانی» و «نقش ایران» اشاره کردند که برای جلوگیری از طولانی شدن یادداشت شما را به آن سخنرانی ارجاع می‌دهم و در نهایت مهم‌ترین پیام ما به جبهه دشمن را مطرح کردند که باید «قدرت مقاومت ملت ایران» باشد؛ باید در پس این جنگ ترکیبی این پیام به دشمن مخابره بشود.

تنبیه برای هدایت

پس از بیانات رهبری در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۱ در خصوص اغتشاشات / اعتراضات اخیر؛ همه احساس کردند که دیگر صحنه واضح و روشن است، یک عده‌ای باید تنبیه شوند که همین افرادی هستند که تحت هیجانات به خیابان‌ها آمده‌اند و عده‌ای باید مجازات شوند؛ این‌ها هم نام برده شد که بازمانده‌های عناصرِ ضربت‌خورده‌ی چهل سالِ گذشته هستند: منافقین، تجزیه‌طلب‌ها، بقایای رژیم منحوس پهلوی، خانواده‌های ساواکی‌های مطرود و منفور و … از دسته دوم بگذریم؛ امّا از دسته اول که می‌توان گفت بچه‌های خودمان هستند نمی‌توان به راحتی گذشت، نمی‌توان گفت تکلیف‌شان مشخص است دیگر یک تنبیه و یک گوش‌مالی و تمام. نه! هر چند این جمعیت و این افراد نسبت به کل جامعه ایران آنقدر وسیع نیستند ولی آن‌قدر هم کم نیستند که بتوان به راحتی از کنار آن‌ها بگذریم؛ استفاده‌ از واژه‌ی «تنبیه» توسط آقا در بیانات‌شان، نیازمند تحلیل است؛ این واژه چنانچه که خود ایشان هم در ادامه چند جمله‌ای به کار می‌برند، بار معنایی دارد.

مشکل اینها را با یک تنبیهی میشود حل کرد؛ یعنی هدایتشان کرد و تفهیم کرد که اشتباه میکنند؛

اگر قرار باشد این دسته را هدایت کنیم نیاز است آن‌ها را درک کنیم، برای‌شان دل‌بسوزانیم؛ تا چه اندازه‌ برای این  پر کردن این شکاف نسلی، برای این گسل تلاش کرده‌ایم؛ حتی تا چه اندازه با آن‌ها گفتگو کرده‌ایم و با حرف آن‌ها را شنیده‌ایم؟ چقدر احساس شنیده شدن کردند که الان بشنوند؟

درست است ما مشکل حاد و جدی نداریم، ولی اگر همین تنبیه که قرار است تنبّه پدید بیاورد و موجب هدایت و تفهیم شود،‌ اگر اتفاق نیوفتد، اگر به درستی انجام نشود؛ مشکل حاد می‌شود؛ کما اینکه اگر بسیاری از ماموریت‌ها به درستی شناخته و انجام می‌شد، شاید همین مقدار از تنبیه هم نیاز نبود!