همواری مسیر آزاداندیشی
از آنجایی که برای آزداندیشی باید هزینه داد و حتی اگر به لحاظ بیرونی هم همراهی باشد باز هم باید هزینههای درونی داد، به راحتی عموم جامعه به سمت آن نمیرود؛ و حتی بعضا نخبگان هم به سمت آن کشیده نمیشوند؛ به هر حال وقتی از اندیشههای محیطی فاصله گرفته شود، حتی اگر بیان نشود که آن خود یک داستان جدا در باب هزینه دادن دارد، حتی اگر این اندیشهها بروز داده نشود، فاصلهای که از رهگذر تفکر از اندیشههای محیطی میگیرد، همین فاصله موجب سختی و اذیت شخص میشود.
البته میتوان گفت که این اذیت از جنس دردهای ارزشمند است که خوب است همراه آدمی باشد، مانند درد انسانیت، درد دین، درد مردم و … ولی همین را هم بسیاری حاضر نیستند برای آن هزینه بدهند و متحمل این درد بشوند؛
لذا با توجه به این که جامعه به سمت آن نمیرود، برای تحقق و رقم خوردن آن به صورت واقعی و حقیقی در جامعه باید گفتمان آزاداندیشی بر جامعه حاکم باشد؛ برای اینکه از مرحله شعار آزاداندیشی گذر کنیم ناچاریم که دشواری این پدیده را حل کنیم و راهکار گفتمانسازی و به طبع فرهنگسازی، از راههایی است که میتواند مسیر را برای آزاداندیشی هموار کند.