لزوم عطف توجه ایده فرهنگی مادر به تشتت در اندیشه
فرهنگ برآمده از اندیشه است؛ همانگونه که تمدن چهرهی سخت فرهنگ است؛ خود فرهنگ چهرهی نرم اندیشه و تفکر است.
به خاطر همین رابطه تنگاتنگ فرهنگ با اندیشه است که میبینیم تشتتی که در زمینهی اندیشه وجود دارد، باعث تشتت در فرهنگ هم شده است. و به طبع نمیتوانیم به سمت تمدن قدم برداریم.
لذا اگر قرار است یک ایدهی مادر بیاوریم برای سامان دادن به اوضاع فرهنگ و این ایده فرهنگی مادر اگر قرار است تشتت فرهنگی را سامان دهد و این پراکندگیها را تجمیع کند، باید به گونهای باشد که تشتت در اندیشه که زمینه و باعث این تشتت در فرهنگ است را مد نظر داشته باشد و در صدد سامان آن هم باشد؛ حال اینکه اول به تشتت اندیشه بپردازد یا نه تقدم و تاخری قائل نشویم و همزمانی باشد سخنی دیگر است.