نوشته‌ها

آزاداندیشی و دستیابی به حق

وقتی از آزاداندیشی سخن می‌گوییم، در واقع می‌خواهیم اندیشیدن را از موانع و قیود برهانیم؛ اندیشیدن برای رسیدن به حق است، و با متصف کردن آن به آزادی، می‌خواهیم دست و پای اندیشیدن را از بند و اسارت قیود رها سازیم؛ آزادی قرار است موانع رسیدن به حق را بردارد؛ حال اگر با اندیشیدن به حق نرسیدیم، آیا اینجا آزاداندیشی رخ نداده است؟ اگر کسی به طور آزاد، اندیشید امّا به حق نرسید، آیا در اینجا باید گفت واقعا آزاداندیشی رخ نداده است و شخص آزاداندیش نبوده است؟ آیا شخصی که به حق نرسیده است، در آزاد کردن اندیشه خود ناموفق بوده است؟

آیا می‌توان دستیابی به حق را سنجه‌ای برای آزاداندیشی دانست؟