چرا نظام مشاوره و روانشناسی حوزوی از نظام مشاوره و روانشناسی غربی خطرناک تر است ؟
چرا نظام مشاوره و روانشناسی حوزوی از نظام مشاوره و روانشناسی غربی خطرناک تر است ؟
نکته اول :
علوم انسانی و روانشناسی مدرن، فارغ از پیشفرض های متافیزیکی که از اخذ آنها ناگزیر هستند و پس از طی دوره های متعدد، امروز خود را ذیل رویکرد تجربی معرفی میکند. به این معنا که هر گزاره ای در روانشناسی موجود را قابل رد میدانند. البته برای این اتفاق پروتکل و نظام خاصی نیز طراحی شده است.
ادعای این علوم، ادعایی مرکب از اقتدار و تواضع است. از طرفی قائل است که میتوان همه گزاره هایی که تا کنون کشف شده را زیر سوال برد کما اینکه بارها و بارها در تاریخ علم این اتفاق افتاده است. اما از طرفی دیگر قائل است که تا اطلاع ثانوی همین است و غیر این علمیت ندارد.
این مبنا را در باب پیشفرض ها و قضاوت های کلی نسبت به جهان و جایی که میتوان گزاره های برهانی را جایگزین گزاره های متزلزل تجربی نمود نمی پذیریم. اما در باب یافته های واقعا تجربی و بدون پیشفرض حرف درستی است.
اگر یک فیزیکدان مقدار انرژی موجود در یک ضربه را اندازه گیری کند و تخمین بزند که اگر این ضربه به جسم دیگری میخورد چقدر آن را حرکت میکرد، اگر چه قابل رد است، اما تا وقتی رد نشده مقبول است !
نکته دوم :
حوزه علمیه شیعه بعد از قرن ها ، تبدیل به مرجع متشرعین و متدینین شده است. به طوری که حتی اگر عملکرد مراجع تقلید را نتوان به دین نسبت داد، در نگاه عموم مردم و همچینین عموم طلاب، عملکرد کل حوزه علمیه را حتما میتوان امری دینی دانست. همچنین زنده بودن اندیشه مهدویت در شیعه موجب شده تا مدیریت و زعامت حوزه های علمیه به ایشان نسبت داده شود و این امر نیز بر تقدس حوزه علمیه افزوده است. همه اینها باعث شده تا حوزه علمیه در هاله ای از معصومیت قرار بگیرد و هر عملکرد او عملکردی دینی ( لااقل برای عموم متشرعین جامعه ) تلقی شود.
نکته سوم :
نظام مشاوره و روانشناسی در غرب ، هنوز در همان رویکرد تجربی تنفس میکند و نو به نو ، تغییراتی در آن پدید می آید.
نظام مشاوره و روانشناسی را اگر مساوی با کفر هم بگیریم، شاید بتوانیم آن جمله معروف مرحوم صفائی را روی آن پیاده کنیم که کفر متحرک به اسلام میرسد.
نظام روانشناسی و مشاوره غربی در بدترین حالت کفر متحرک است، حال آن که وقتی به جامعه ما ترجمه میشود ، همین کفر تحرک خودش را هم از دست میدهد و میشود کفر ساکن ! در حالی که ما فکر میکنیم با گرفتن تحرک و تطبیق آن با روایات ، آن را بصورت مصنوعی به اسلام مشرف نموده ایم !
حوزه عملیه به سبب همان تقدس ( که البته واقعا هم مقدس هست ) یک حال ثابت دارد و طبعش ثباتی با طعم عصمت دارد. نظام مشاوره و روانشناسی غربی که دائما در حال کشف و شدن است و در حال حاضر حتی از نگاه روانشناسان غربی اصلا در سطح مطلوبی نیست و هزاران نقد به آن وارد است، در فضای حوزه علمیه شیعه ، تقدس می یابد و حال ثبات پیدا میکند.
این وضعیت مثل این است که آتشی که همسایه در اجاقش میگذاشت را بیاوریم و روی فرش خانه خودمان بیندازیم !