رویای پرواز – در نسبت گیری انسان با قواعد طبیعت
میلیون ها نفر روی زمین زندگی کرده اند که نه اسم جاذبه را شنیده اند و نه حتی ۱۰ دقیقه درباره آن مطالعه کرده یا مطلب شنیده اند. اما هیچکدام از آنها انتظار نداشته که بتواند بعد از پریدن روی هوا بماند یا پرواز کند !
اما همواره هوس پرواز یا روی هوا معلق ماندن در میان همه انسان ها وجود داشته است. پرواز پرندگان همیشه برای انسان حسرت برانگیز بوده است. کیست که از چنین اتفاق رویایی استقبال نکند ؟
تلقی اول آن است که :
مردم بعد از استقبال از این رویا دو دسته میشوند : آنها که خود را مقهور قواعد طبیعت میدانند و بخاطر سنگینی و پر نداشتن، تن به بی پروازی میدهند. و آنها که انسان را قادر به غلبه بر قوانین طبیعت میدانند. این دسته دوم هستند که هواپیما را اختراع میکنند !
این تلقی غلط است. پذیرفتن این تلقی انسان را به وادی بی اعتمادی به قواعد طبیعت و سنت های الهی میکشاند. یک عزت نفس واهی و ی غرور پوچ برای انسان درست میکند. سرکشی بی هدف را نتیجه میدهد.
کسی که چنین تلقی را بپذیرد وارد دریای حماقت شده و حتی ممکن است هزاران بار اراده کند که بپرد و روی هوا بماند و سپس از اینکه بر طبیعت غلبه نکرده متعجب هم بشود !
تلقی صحیح احتمالا این است که مردم بعد از رویارویی با رویای پرواز سه دسته میشوند :
دسته اول خود را بدون بال و پر و سنگین و زمینی می بینند و معتقدند قواعد طبیعت حکم میکند که من پرواز نکنم.
اینها قواعد طبیعت را درست نشناخته اند و در بستر آن عمل نکرده اند.
دسته دوم کسانی اند که معتقدند میتوانند بر قواعد طبیعت غلبه کنند و سپس راهکاری برای پرواز پیدا میکنند و هواپیما اختراع میکنند.
اینها قواعد طبیعت را کامل نفهمیده اند اما در بستر آن حرکت نموده و از آن استفاده های زیاد برده اند.
دسته سوم اما کسانی اند که همین توان اختراع هواپیما که در دست انسان است را بخشی از قواعد طبیعت و بلکه یکی از اساسی ترین سنت های الهی میداند و برای آن تحلیل دارد و اگر نسبت به همه قواعد و سنن طبیعت آگاهی داشته باشد، میتواند برای اصل استفاده از آن و کیفیت استفاده از آن تصمیم متناسب بگیرد.