نوشته‌ها

در جستجوی تعریف آزداندیشی

چرا در جستجوی «تعریف» آزاداندیشی هستیم؟ آیا این ماهیت‌شناسی و ذات‌کاویِ آزاداندیشی به خاطر تیپ ذهنی و کتابخانه‌ای است که داریم؟ و یا از قضا برعکس به خاطر اتصال به میدان و تحلیل‌ها این انتخاب رقم خورده است؟

برای کمک به روشن شدن این جنس سوالات، باید قبل از آن «ناکامی کرسی‌ها» را آسیب‌شناسی کرد و البته اینجا نیاز به یک کار وسیع و مشبع میدانی است.

در مقام آسیب‌شناسی نسبی، مشکل اصلی در «فقر تئوریک» دیده شده است؛ در برنامه‌ریزی‌های راهبردی، ابهامات شدیدی وجود دارد که در عمل برنامه‌ریز درست و درمانی نمی‌شود.

برای درمان این فقر تئوریک چاره‌ای نیست جز پرداختن به اندیشه؛ که در این مقام، اندیشه آزاداندیشی مورد بررسی و پی‌گیری قرار می‌گرد؛ لذا پرداختن ماهوی به آزاداندیشی و در جستجوی تعریف و احکام آزاداندیشی بودن توجیهی دارد غیر از جنس دغدغه‌های کتابخانه‌ای.

امّا اینجا یک مسئله‌ی دیگر هم وجود دارد که این آسیب‌شناسی که منجر به این تحلیل شده است که ریشه اصلی مشکل «فقر تئوریک» است؛ این آسیب‌شناسی نیازمند بررسی است؛ این تشخیص ممکن است مورد مناقشه قرار گیرد و به راحتی پذیرفته نشود و چه‌بسا در این مقام تحلیل‌های دیگری هم وجود داشته باشد.

آیا فقط در کرسی‌ها آزاداندیشی وجود دارد؟

عده‌ای بر این باور هستند که راه تحقق آزاداندیشی تنها در کرسی‌ها خلاصه می‌شود و بر این باور هستند که ایده‌ی حضرت آقا برای تحقق آزاداندیشی «کرسی‌ها» می‌باشد.

اینجا سوالی که مطرح است، این است که «آیا آزاداندیشی فقط در کرسی‌ها است؟»؛ الان فضایی که توسط شبکه‌های اجتماعی و تاحدی پیامرسان‌ها به طور کلی وب دو پدیدآورده است، شاید بتوان گفت آزاداندیشی بی‌نیاز از کرسی‌ها شده است و دیگر هیچ فضای فکری احساس نمی‌کند که برای به رسمیت شناخته شدن اندیشه‌ورزی‌اش نیازمند دردسر‌های و اداره‌بازی‌های مجوز گرفتن از جانب کمیته کرسی‌ها است؛ بلکه از قضا فضای اندیشیدن در چنین مواردی بیشتر محقق شده است تا  مواردی که در چهارچوب مجوزه‌های کرسی‌ها رخ داده است.

شاید در خیلی از گفتگو‌ها و اتاق‌های کلاب‌هاوس امروزی، بیشتر تبادل فکر و نظر شده است نسبت به کرسی‌هایی. ما اگر واقعا به دنبال توسعه‌ی واقعی آزاداندیشی باشیم، نباید دل به الگوی کرسی‌ها خوش کنیم؛ به خصوص با توجه به فضای مجازی که تحت عنوان وب دو پدید آمده است؛ این باور که با کرسی‌ها می‌توان به توسعه واقعی آزاداندیشی رسید، ساده‌انگاری مسئله است؛ در عین حالی که نشان از ابهام و عدم وضوح مسئله «آزاداندیشی» دارد.