رابطه زندگیگرایی با کلام انقلابی
ایدهی اصلاحی جامعه در دل زندگی است. برای اصلاح جامعه زندگی خود را باید اصلاح و آباد کنیم. قیام برای اصلاح جامعه در نهاد زندگی است. نمیتوان بدون توجه به زندگی خود به دنبال اصلاح باشیم. به تعبیری باید با یک زندگی عالی و ایدهآل الگو برای اصلاح جامعه درست کنیم. حضرت آقا در مراسم ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ۱۴خرداد۱۳۷۴ میفرمایند: «ملت ایران بداند: امروز بزرگترین تلاشها و جهادها در سطح جهان که از نظر خدای متعال در جهت تحکیم اسلام و پیام اسلام است، این است که ایرانِ اسلامی آباد و برکاتش آشکار شود. باید زندگی در این کشورْ مایه رشک ملتهای دیگر شود، تا بخواهند از آن درس بگیرند. این، عاملی است که دشمن را محکوم میکند.»
این جمله کلیدی «باید زندگی در این کشورْ مایه رشک ملتهای دیگر شود» را باید با دیدهی تامل نگریست. اگر این را به عنوان یک قاعده و فرمول از ایشان بپذیرم؛ در مرتبهی قبلتر آن باید گفت زیست در جامعه حزب اللهی مایه رشک جامعهی ایرانی شود. زندگی حزب اللهی آن قدر فاخر شود که آمال همهی مردم ایران این چنین زندگی شود و از آن الگو بگیرند.
برای ساختن چنین زندگی نیاز شدیدی به اندیشه دینی است که پشتیبانی آن را بر عهده داشته باشد. شدیدا نیاز است که به اندیشه دینی پشتیبان حیات دینی حزب اللهیها با به تعبیر بهتر انقلابی، رسیدگی شود و با این پشتیبانیها به آبادانی زندگی بپردازد. برای آنکه زندگی انقلابی الگو قرار گیرد نیاز است که این زندگی آنچنان آباد شود و ثمرات و برکاتش آشکار شود که مایه رشک دیگران شود؛ برای اینچنین آبادانی قطعا به یک پشتیبانی ویژه برای اندیشه دینی این انقلابی نیاز است.
از این رو است که اهمیت کلام انقلابی چند برابر میشود؛ این کلام انقلابی است که وظیفه پشتیبانی از اندیشه دینی زیست انقلابی را دارد؛ اگر این کلام نتواند به خوبی پشتبانیهای خود را انجام دهد، چگونه میتوان توقع آبادانی زیست انقلابی را داشت؟