نوشته‌ها

پیرامون کلام انقلابی ( 3 – علم راهبردی ) قسمت دوم

چرا علم کلام در لیست علوم راهبردی نیست

آیا واقعا “کلام انقلابی”  در این میان، جایگاهی دارد ؟

نگاه اول  :

تمدن غرب به سبب ریشه های مادی گرایانه ای که در فلسفه خود منتشر کرده، در تمام لایه های تمدنی به مسائل ماوراءماده توجهی ندارد.

او اقتدار را صرفا در میان تکنولوژی و رفاه و قدرت نظامی جستجو میکند و از اقتدارت فوق العاده ای که مقوله های انسانی مانند خانواده، زندگی، فرهنگ، گفتمان، رسانه و مانند اینها پدید می آورند غافل است.

فلذا استانداردهای علوم راهبردی را انگونه که در یادداشت قبل دیدیم تدوین نموده است.

حتی دسته بندی دوره های حیات بشر بوسیله عامل راهبردی اصلی آن دوره که دوره کشاورزی، دوره صنعتی و دوره دانشی را نتیجه میداد نیز دچار اشکال است.

ما 14 قرن پیش گروهی را مشاهده میکنیم به نام امت اسلامی که بدون برخورداری از برتری در زمینه آب و خاک و ابزار و نیروی کار و دانش، دو تمدن بزرگ آن زمان را که در اکثر این زمینه ها برتری داشتند شکست داده و دارایی آنها را تصاحب نمودند. عامل برتری در این واقعه را به روحیه جنگ طلبانه اعراب نیز نمیتوان نسبت داد زیرا در سالهای بعد که مغول ها ( که روحیه جنگ طلبانه بمراتب بیشتری از اعراب داشتند ) به این گروه حمله ور شدند، به طرز جالبی در میان آن گروه ( امت اسلامی ) هضم شدند و از عقاید خودشان دست برداشتند.

به نظر میرسد پژوهشگران عرصه علوم راهبردی، عنصری راهبردی به نام “عقیده ” را از قلم انداخته اند.

 

نگاه دوم :

آن چه درباره علوم استراتژیک ترجمه شده و مطالعه میشود مانند بسیاری از مطالب دیگر، جهت دار است.

این طور نیست که تمدن مدرن ابزار های مهم و حقیقتا راهبردی انسانی را مانند گفتمان و عقیده و مانند اینها فراموش کرده باشد. بزرگترین دلیل بر این مدعا پژوهش های متعدد و شدیدی است که تمدن مدرن غرب در زمینه های روانی، فلسفی و مانند اینها سامان میدهد.

علت عدم ذکر چنین عوامل استراتژیک این است که مخاطب صرفا با نقطه قوت تمدن مدرن یعنی جنبه سخت آن ارتباط بگیرد و مقهور هژمونی آن شود. جنبه نرم تمدن مادی اتفاقا نقطه ضعف آن است و در تدارک است تا آن را به نحوی جبران کند و در این راه از شرق شناسی نیز بهره های فراوان برده است. اسلام نافی پیشرفت ابزار ماید نیست بلکه روی آن تاکید میکند اما دست برتر و مقوله واقعا راهبردی امت اسلام چییزی نیست جز عقیده !

مقوله ای که در نسخه های راهنمای اقتدار بین الملی که از غرب به دست ملت ها میرسد، سانسور شده.

 

علم کلام بر اساس هر دو نگاه قابلیت اضافه شدن به لیست علوم راهبردی را دارد.

این علم هم متضمن پیشرفت جامعه است. هم جایگاهی محوری و اثرگذار در علوم دیگر دارد.

پشتیبان اقتدار حاکیمت است و امنیت ملی را نیز تامین میکند.

بلکه جایگاهی مافوق علوم راهبردی دارد و میتوان او را مادر علوم راهبردی نامید چه اینکه فناوری ها همگی در خدمت عقاید صاحبان آنها هستند و کلام نبض عقاید را به دست میگیرد.

پیرامون کلام انقلابی ( 3 – علم راهبردی ) قسمت اول

آیا ” کلام انقلابی” یک علم استراتژیک به حساب می آید ؟

اصلا چه علومی استراتژیک هستند ؟

در دهه های اخیر بارها واژه “علوم استراتژیک” به گوشمان خورده و تصوراتی از آن داریم.

کلمه استراتژی ابتدا درباره مفاهیم نظامی کاربرد داشته و برای مفهوم “سبک به کارگیری قدرت نظامی” استعمال میشده است اما در دوره های متاخر با توسعه زمینه های تقابل از تقابل نظامی، بخش نظامی این واژه رنگ باخته و امروز استراتژی به معنای برنامه ای برای برتری یافتن و غلبه استفاده میشود.

ممکن است شما راهی برای پیروزی یک تیم در مسابقه فوتبال طراحی کنید، ممکن است به طراحی کسب و کاری که بیشتر از همردیف های خود سود میکند فکر کنید، یا برای برتری ملتی بر ملت های دیگر برنامه ریزی کنید. در هر صورت شما استراتژیست نامیده میشوید.

ابزاری که برای تدوین استراتژی ( پروژه غلبه )  توسط فرد یا افراد استراتژیست استعمال میشوند ، استراتژیک لقب میگیرند. مطالعات استراتژیک، موقعیت استراتژیک، افراد استراتژیک و منابع استراتژیک از این دسته اند.

در این میان علومی نیز هستند که استراتژیک نامیده میشوند. این علوم ابزاری برای دست یافتن به اقتدار و غلبه بر سایرین هستند.

اهمیت علوم در زمینه استراتژی زمانی مشخص میشود که بدانیم برخی عوامل استراتژیک در حیات بشر را به دوره های مختلف وابسته میدانند. در عصر کشاورزی منابع آب و خاک و در نهایت غذا بود که عامل اصلی اقتدار بشمار میرفت. در دوره صنعت  تکنولوژی، ابزار و نیروی کار بود که عامل برتری بود و امروز قائل هستند که عامل برتری کشور ها دانش است. دانش هایی که موجب استفاده بهینه و اقتدارساز از آب، خاک، نیروی انسانی و ابزار صنعتی خواهند بود.

علوم برای عضویت در باشگاه علوم استراتژیک باید چند شرط را دارا باشند :

  1. موجب پیشرفت باشند. ( توسعه )
  2. محوری و فرارشته ای باشند. ( علمی )
  3. قدرت ملی را افزایش دهند. ( حاکمیتی )
  4. امنیت ملی را افزایش دهند. ( نظامی امنیتی )

علومی را که امروز شامل صلاحیت های استراتژیک نام برده هستند شامل : فناوری نانو، فناوری هسته ای، لیزر، فناوری های زیستی، سلول های بنیادین و شبیه سازی، هوفضا، پزشکی مولکولی، هوافضا و فناوری ارتباطات هستند.

 

ضمنا پیش بینی میشود که در سالهای پیش رو  سه مقوله : فناوری زیستی + فناوری اطلاعات + میکروالکترومکانیک مهمترین پدیده های استراتژیک، قدرت آفرین و غلبه ساز جهان بشریت باشند.

 

اما آیا واقعا “کلام انقلابی”  در این میان، جایگاهی دارد ؟

 

نکته :

در این یادداشت به دنبال گزارش آن چه ظاهرا هست بودم و به همین خاطر از واژه غربی استراتژی استفاده کردم.

در یادداشت بعدی و هنگام توجه به آنچه واقعا هست و باید باشد ، از واژه فارسی “راهبردی” بهره خواهیم برد.