«عاقلهی فرهنگ» در حوزه و دانشگاه جوانه نمیزند!
پدیدآیی «عاقلهی فرهنگ» یک ظرف ویژهای میخواهد؛ برای تشخیص این ظرف، نیاز به یک مطالعه جدی است تا ظرفی که در آن امکان پدیدآیی عاقلهی فرهنگ وجود دارد، تشخیص داده شود. مانند نقطه تعادل یابی، نیاز است که نقطه و ظرفی که در آن امکان جوانه زدن این عنصر مهم وجود دارد، شناسایی شود.
یکی از ظرفهایی که نمیتواند عاقلهی فرهنگ پدید بیاورد، «محیطهای علمی» است؛ یعنی حوزه و دانشگاه!
محیطهای علمی ما «عزم» آفرین نیستند؛ این عاقلهای که به دنبال ظرفی برای پدیدآیی آن هستیم، چشمهی عزم است و لذا نمیتوان توقع داشت در محیطی که عزم تزریق نمیشود این عاقله بجوشد. محیطهای علمی «عزم» کافی برای این منظور را در فضای خود منتشر نمیکنند.
برای کانون عزم شدن، نیاز است که کانون درد شد؛ و از آنجایی که حوزه و دانشگاه به خاطر فاصلهای که با «مسائل تمدنی» دارند، نمیتوانند کانون دردهای عمیق باشند و به تبع آن کانون جدی عزم نمیشوند.