مطلوبیت تعدد دهلیزها
حلقه کلامی در حال تهیه مفاد گفتمانی آزاداندیشی است و آن مفاد را هم خود میخواهد گفتمان کند؛ یعنی پس از آن میخواهد گفتمانسازی آزاداندیشی را شروع کند. اما اینگونه مرحله مرحله کردن خود تولید مفاد گفتمانی و همچنین پس از آن گفتمانسازی تا چه حدی میتواند کمککننده باشد و یا ضروری است؟
به نظر بنده این شکستن مراحل و خرد کردن و هر کدام را به مراحل کوچکتری تبدیل کردن کاملا امری عقلی و پسندیده است؛ اینکه برای تهیه مفاد گفتمانی گفته میشود ابتدا باید «عصاره معرفتی» و پس از آن «راهبرد محتوایی» و سپس مفاد گفتمانی بیرون بیاد و در واقع چند دهلیز برای رسیدن به مفاد گفتمانی از یک اندیشه طراحی شود، امری عاقلانه است.
هر یک از این مراحل و دهلیزها ممکن است در حین تهیه مفاد گفتمانی از یک اندیشه به صورت ناخودآگاه گذرانده شود ولی هنگامی که این مراحل را تفکیک کنیم و به صورت خودآگاه به آنها نظر داشته باشیم، نه تنها همهی مراحل را مدنظر قرار دادهایم بلکه هر مرحله را چون به عنوان یک مرحله و دهلیز مستقل مطرح شده است، متقنتر و محکمتر و کاملتر خواهیم گذراند.
همچنین این تقسیم مراحل از یک بعد دیگر نیز برای کار حلقهی کلامی ارزشمند و پسندیده میباشد؛ از بعد کار جمعی و گروهی؛ اگر قرار است کارها را باهمدیگر انجام دهیم و جمعی به پیش ببریم و اگر قرار نیست که واگرایی داشته باشیم و اگر میخواهیم هر کس که به کار کمک میکند در ادامه و امتداد قبلی باشد و از نو نخواهد مسیر طی شده را بگذراند، این تقسیم مراحل راه به نظر امری مناسب باشد.
با همین منطق در هنگام گذراندن مراحل و دهلیزها ممکن است، موارد دیگری نیز به مراحل افزوده شود؛ به تعبیری دیگر ممکن است یک مرحله خود نیز تقسیم بشود به دو یا چند مرحله دیگر؛ همانند «مختصات راهبردی طرح بحث آزاداندیشی» که به نظر میرسد قبل از مرحله «راهبرد محتوایی» نیاز باشد؛ یعنی یک دیگر نیاز است که چیستی مسائل خود و با آنچه مواجه هستیم را توصیف کینم و بعد مبتنی بر این توصیف «راهبرد محتوایی» اتخاذ کنیم.