نخبه کیست ؟ نخبگی چیست ؟ (4)

ابتدا گزاره ای مطرح شد که نخبه ها ناامیدترین قشر جامعه اند.
سپس مسئله ای پیدا شد که میگفت : چرا نخبگان ناامید هستند ؟ چطور میشود نخبگان را امیدوار ساخت ؟
برای وصول به پاسخ، بعد از تعریف متداول از نخبه، تحلیلی از چرایی این پدیده طرح شد. گفته شد که نخبگان کسانی هستند که درک بالاتری از عموم جامعه خود دارند و طبیعی ست که این افراد لایه های عمیق تری از مشکلات و موانع اجتماعی را مشاهده کنند و به همین مناسبت درد های عمیق تری را تجربه کنند و ناامید شوند.
اما قبل از اینکه به راه حل توجه شود، یکی از دوستان نکته ای را مطرح کردند که فهم از مسئله و طبعا پیشنهادی که برای حل ان ارائه خواهد شد مبتنی بر تعریف “نخبه” است.
لذا سعی شد تا ابتدا کمی دقیق تر معنای نخبه و نخبگی مورد بررسی قرار بگیرد و سپس مجددا سوال مطرح شود.
چرا نخبگان ناامید هستند ؟
اکنون میتوانیم پرسش را به شکل غنی تر مطرح کنیم و به حکم “حسن السوال نصف الجواب” به پاسخ نزدیک تر شویم.
میتوانیم بگوییم : چرا “کسانی که بیشترین و موثرترین خدمت را به طیف حاکمیتی الهی ارائه میدهند” نا امید هستند ؟
قبلا گفته شد که نخبه را مانند هر فضل دیگری میتوان مجازا به کسی که ظرفیت آن امر را دارد و از او توقع میرود نیز اطلاق کرد. لذا سوال بالا را میتوان اینگونه نیز مطرح نمود :
چرا “کسانی که میتوانند بیشترین و موثرترین خدمت را به طیف حاکمیتی الهی ارائه بدهند” ناامید هستند ؟
اتفاقا اولین مفهومی که به ذهن خطور میکند نیز همین اطلاق مجازی نخبه است. یعنی فردی امکان و استعداد خدمت شایان و موثر را دارد اما اینها بالفعل نشده است. طبیعتا یکی از علل ناامیدی او میتواند همین عدم فعلیت ها باشد.
اما بر فرض حقیق دانستن لفظ نخبه، پیشفرض سوال ما این خواهد بود که بخشی از کسانی که بالفعل در حال نخبگی یا همان ارائه خدمات موثر و ویژه به طیف حاکمیت الهی هستند نیز دچار ناامیدی میشوند. آیا این اتفاق ممکن است ؟ آیا میشود بدون امید، خدماتی را ارائه داد ؟ مگر فعل، آن هم چنین فعل ویژه و موثری بدون اراده و اراده بدون عزم و عزم بدون امید رخ میدهد ؟

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها