اسلام عمیق ترین و دقیق ترین توصیف از واقعیت جهان هستی و عالم انسانی را تبیین می کند. به گونه ای که هیچ مکتب دیگری را یارای بیان چنین عمقی نیست. اگر مکتبی بخواهد چنین عمقی را تامین کند، اساسا باید قائل به توحید و جهان بینی توحیدی شود.
اما همه اسلام این نیست. آن چه اسلام را اعجازآمیز تر می کند، امتداد چنین معارفی تا صحنه زندگی انسانی است. یعنی شریعتی که ساحت زندگی فردی و اجتماعی انسان را بر اساس چنین عمقی تامین می کند. بسته ای جامع و چند وجهی، که جهات متعدد و پیچیده عالم انسانی را تامین می کند.
الگوی اسلام بر اساس این جهان بینی و ایدئولوژی باید بتواند همه پیچیدگی های توصیفی اش را تامین کند. یعنی باید نظام فردی و اجتماعی منسجمی که قابلیت پاسخگویی به همه ساحت های عمیق انسانی را داشته باشد ارائه کند.
بر اساس نگاه اسلامی، حاکمیت از آن خداست. این گزاره عمیق ترین و دقیق ترین گزارش از واقع و حقیقت عالم است. در رابطه با این گزاره نباید سهلاندیشی کرد و باید متوقعانه به سراغ درک معانی عمیق آن رفت. این گزاره عمیقا احترام به انسانیت و تکریم انسان است. این گزاره شامل تمام خوبی هاست.
بعد از حاکمیت الله نوبت به ولایت معصوم در نگاه اسلامی می رسد. انسانی که خلیفه خداست. جانشین او بر روی زمین. انسان کامل که انسانیت را معنا بخشیده. انسان ترین فرد عالم. و ولایت یعنی اتصال همه امت به چنین منبع عظیمی.
حالا نوبت به ولایت فقیه می رسد. و بعد توجه به جایگاه و نقش نخبگان. بعد از این ها می توان از مردم سالاری سخن گفت و واقعا مقام مردم را درک کرد. مردمی که اراده شان تحقق اراده خداوند است.
در رابطه با سه گزاره اخیر در یادداشت های دیگر بیشتر می پردازیم.
همچنین در رابطه با نسبت بین این ۵ گزاره و تعامل آنها با هم