گفتمان، چیست و چگونه شکل می گیرد؟ (1)
💠گفتمان، چیست و چگونه شکل می گیرد؟ (1)💠
🔻در جامعه، افراد و گروه های مختلفی هستند و حرفها و سخن های زیادی رد و بدل می شود. چیزهای زیادی مطالبه می شود. خواسته ها و نیازهای زیادی مطرح می شود. علایق و لذت های بیشماری بیان می شوند. اتفاقات تلخ و شیرینی چشیده می شود؛ اما اکثر اینها از همان حالت عبور نمی کنند. یعنی بیشتر از زمان حال خودشان و بیشتر از اطرافیان خودشان، زنده نمی مانند.
🔻چه می شود که یک امر و اتفاقی، مورد صحبت قرار می گیرد؟ شیوع پیدا می کند و سر زبان ها می افتد؟ احساسات و عواطف را بر می انگیزاند؟ و باعث تحریک و انبعاث افرادی می شود؟
🔻می توان چند شرط ذکر کرد که چرا سختی شیوع پیدا می کند:
🔹 شرط اول این است که انسانها دچار یک خلاء و نیاز باشند و چیزی را که فکر می کنند رافع آن نیاز است، بیابند. البته این نیاز و خلأ، باید به قدری شدید و قوی باشد که موجب حرکت انسان برای رفع آن شود. لذا هرچه این درک نیاز، بر یک عقبه اندیشه ای و فکری مستحکم بنا شده باشد، قوی تر است و دیرتر سرد می شود.
بر این اساس یکی از کارهایی که باید انجام دهیم این است که باید کاری کنیم که مردم، تعالیم دین و انقلاب که نیاز واقعیشان است را نیاز حس کنند. وقتی به مردم میگوییم حجاب لازم است، باید لزوم و نیاز به آن را برای مردم تبیین کنیم. وقتی میگوییم کمک به استکبار ستیزان جهان لازم است، باید مردم نسبت به اهمیت آن قانع بشوند. حتی ضرورت اصل این انقلاب و استکبار ستیزی خودمان را نیز لحظه به لحظه و نسل به نسل باید تبیین کنیم.
🔹 دومین شرطی که موجب گفتگو و بعد گفتمان امری می شود، این است که آن امر، عواطف و احساسات انسان را به هیجان در بیاورد. در آن حماسه و شور باشد. انسان هایی که هنوز فطرتشان کار میکند، آن را اخلاقی تلقی کنند. چیزی باشد که خلأ آن، موجب درد در قلب انسان شود. و الا امری که انسان آن را مورد نیاز حس کند ولی خلأ آن موجب درد و رنج نشود، بعید است که قدرت فراگیری در میان انسانها را داشته باشد.
🔹 شرط سوم، امید به حل شدن و حل پذیری آن امر است. یعنی اگر انسانها نسبت به چیزی احساس نیاز کنند و از نبود آن درد هم بکشند ولی امیدی برای رسیدن به آن نداشته باشند، بازهم اکثر انسان ها برای آن اقدامی نمی کنند و سخنی از آن نمی گویند. لذا همیشه گفتمان بر امری رخ می دهد که انسان نسبت به آن امید داشته باشد. البته احساس حل پذیری با حل پذیری متفاوت است. شاید چیزی واقعا قابل حل نباشد ولی احساس حل پذیری در میان مردم باشد.
ادامه دارد…