متکلم، گرفتار ازاداندیشی!

بسم الله الرحمن الرحیم
متکلم، گرفتار آزاداندیشی
کلام راه انتقال معنا راگفتگو می داند. اگر گفتگویی شکل نگیرد سوالی در کار نیست تا متکلم دنبال پاسخگویی به آن باشد. گمشده او در زندگی «گفتگو» ست او همواره به دنبال«شنیدن» است. شنیدن به او قدرت فهم جایگاه مردم و مسائل آنها را می دهد. اگر واقع بینانه نگاه کنیم متوجه می شویم که«حیات زندگی حرفه ای متکلم وابسته به گفتگوی با مردم است.» گفتگو از رهگذر تفکر و امنیت می گذرد این که مردم را هالو نخواهیم بلکه فکور بخواهیم و البته که نباید ترسی از گفتن حرف هایش داشته باشد.
حرفه ای ترین پیشنهاد به متکلم فراهم کردن بسترهایی برای «آزاداندیشی» است. اگر بستر آزاداندیشی مردم فراهم نشود متکلم فقط ابقاء خود را در مواجهه با افراد ضد دین می بیند و کم کم آنچه به مردم القاء می شود افکار افراد مخالف است. چون سوال مردم شنیده نشده، چون پاسخی نمی یابد. سوال درون دینی او تبدیل می شود به سوال برون دینی چون اساساً آن طور سوال است که شنیده می شود. این یعنی خودمان دست به دست هم داده ایم تا موقف مردم را از «شک» به موقف «مخالفت» تبدیل کنیم.
انسان ذاتاً اهل فکر کردن و سوال است اما در عین حال دوست ندارد در موقف سوال و شک زندگی کند در واقع «پاسخ» گمشده انسان فکور برای رسیدن به ساحل آرامش است.
این راه نمی گذرد مگر از مسیر آزاداندیشی ولاغیر!

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها