حضرت زهرا سلام الله علیها بزرگ آزاداندیش تاریخ

زندگی کوتاه دختر مکرم، رسول گرامی اسلام (ص) در یک نقطه گره تاریخ اسلام، نقطه اوج خود را گذرانده است. آن چیزی که از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها در مرکز توجه تاریخ اسلام قرار گرفته است، حوادثی است که بعد از رحلت رسول الله (ص) اتفاق افتاده است. خلاصه کنش های ایشان در این برهه حساس عبارت است از تلاش برای جلوگیری از پایمان شدن بزرگ ترین حق و اینقدر در این راه تلاش کردن تا جان عزیز خود را فدای این حق بزرگ کردند!

آن حق بزرگی که حضرت زهرا سلام الله علیها خود را ملزم به دفاع از آن می دیدند، عبارت بود از انحراف در ادامه انقلاب اسلامی پیغمبر گرامی اسلام، انقلابی اسلامی ای که در بردارنده آخرین دین برای سعادت انسان بود که این سعادت نیز از یک جامعیتی برخوردار بود، و شامل سعادت دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی میشد؛ لذا رسول ختمی خود متولی تشکیل یک جامعه ایمانی با حاکمیت الهی خودشان می شوند، و موظف می شوند که وصی خود یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام را برای ادامه مسیر رسالت خود یعنی رساندن انسان به سعادت فردی و اجتماعی، معرفی بکنند. اما متأسفانه جامعه اسلامی آن روز که هنوز گرفتار تعصبات قومی و قبیله ای جاهلی بود، و بخشی نیز زخم خورده از رشادتهای امیرالمؤمنین بودند، و عده ای نیز منافقانه در جوار رسول الله (ص) زندگی کردند و مترصد فرصت بودند که حاکمیت جامعه اسلامی را غصب کنند؛ از مسیری که پیامبر گرامی اسلام (ص) و خداوند تبارک و تعالی تعیین کرده بودند خارج شدند، و خواص جامعه با تعصبات جاهلی و حب جاه و نفس خود را خلیفه رسول الله (ص) خواندند و مردم نیز در مقابل این انتخاب بزرگان جامعه منفعل شده و سکوت کردند و نقطه شروعی داشت ایجاد میشد برای پایمان کردن بزرگ ترین حق و حقیقت که ولایت وصی معصوم و منصوب از طرف خداوند برای ادامه مسیر رسالت نبوی بود.

حضرت فاطمه سلام الله علیها در مقابل پایمانی این بزرگترین و حق و حقیقت سکوت نکردند و در ابتدا تلاش کردند وجدان خفته مردم مدینه را بیدار کنند و درب خانه تک تک افرادی که فکر می کردند زمینه ای برای به میدان آمدن و شکستن آن جو خفقان و انحراف را دارند، رفتند و آن ها را دعوت به عدم سکوت و به صحنه آمدن کردند. بعد از اینکه این تلاش ایشان جواب ندارد، با بهانه کردن غصب فدک که هم خلاف احکام اسلامی ارث بود و هم نقشه ای بود برای خارج کردن توان مالی از دستان امیرالمؤمنین که ابزار اقتداری برای ادامه مسیر نبوی در اختیار نداشته باشد؛ به مسجد آمدند و خطبه خواندند و سعی کردن وجدان خفته مردم و همچنین وجدان مرده متولیان این غصب را بیدار کنند. بعد از اینکه این تلاش نیز جواب نداد، با مویه و گریه کردن و حتی به بدر رفتن و در مسیر کاروان ها گریه کردن و تبیین این ظلم بزرگ را انجام دادن، تا شاید جامعه بیدار شود، و در کنار این تلاش ها، هنگامه بیعت گیری اجباری از امیرالمؤمنین (ع) به دفاع از ایشان پرداختند تا در این بین لطمات و صدمات جسمی بر ایشان وارد شد و همین تلاش بی وقفه برای دفاع از حق و حقیقت تا پای جان، در نهایت جان عزیز ایشان را در این مسیر گرفت و شهد شیرین شهادت را در راه دفاع از حق را نوشیدند و فدایی حق و حقیقت شدند.

 

آزاداندیشی به معنای اندیشه آزادانه است، و باید اندیشه باشد و آزاد، اندیشه بودن به این است که قواعد منطقی که اندیشه را اندیشه می کند مراعات شود، و به نتایج و ثمرات اندیشه خود ملتزم بشود؛ آزاد بودن اندیشه هم به معنای لاقیدی و اباحی گری نیست بلکه اندیشه ای آزاد است که گرفتار قیود و تعصبات و خوف‌ها و تقلید‌ها نباشد. لذا می توان گفت اندیشه ای آزاد است که دغدغه اش حق و حقیقت باشد، یعنی هم حق گرا باشد و هم حق پذیر!

اگر این نگاه را به آزاداندیشی داشته باشیم، هر کسی که حق گرا باشد و حق پذیر آزاداندیش است، و هر چه حق گرا تر و حق پذیر تر باشد آزاداندیش تر است، و هر چه این حق بزرگ تر باشد نیز آزاداندیش تر است. یعنی هم در ناحیه شدت و ضعف در خود حق گرایی و حق پذیری مراتب بر می دارد، و هم از ناحیه شدت و ضعف در خود حق. شدیدترین حالت در وضعیت اول آمادگی برای فدای حق شدن است، و شدیدترین حالت در وضعیت دوم دنبال بزرگ ترین حقایق یعنی توحید و ولایت بودن است.

پس حضرت زهرا سلام الله علیها که هم جان ارزشمند خود را در سبد اخلاص تقدیم حق گرایی و حق پذیری کرد و تا جایی پای دفاع از حق ماند تا در این مسیر شهید شد؛ و هم حقی که در راه آن خود را فدا کردند، بزرگ ترین حق یعنی ولایت و وصایت رسول ختمی که مسیر هدایت اجتماعی انسان ها الی الابد بوده است؛ یکی از بزرگ ترین آزاداندیشان تاریخ بوده اند.

 

#یادداشت_346

14010920

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها