اولویت راهبردی آزاد اندیشی
ایده راهبردی باید متناسب با زمان و مکان باشد و همین نکته تمایز اساسی بین اندیشه سیاسی اجتماهی و ایده وطرح راهبردی است. در اندیشه سیاسی اجتماعی ما امتداد اندیشه را در ساحت اجتماع بررسی میکنیم. این اندیشه فارغ از زمان و جغرافیا است و یک تویف کلان است. اما در فضای راهبردی باید به شرایط زمان و وضعیت حال توجه کرد. باید براساس دارایی ها و تهدیدها طرحی ریخت برای ورسیدن به وضع مطلوب.
حال سوال این است که ایا آزاد اندیشی در فضای اندیشه سیاسی اجتماعی مطرح میشود یا در فضای راهبردی؟
باتوجه به تعریف فوق از راهبرد باید گفت این آزاد اندیشی در فضای سیاسی اجتماعی و در این لایه اندیشه مطرح است. چون این بحث مختصه زمانی نیست. برای توضیح بیشتر باید گفت اگر آزاد اندیشی را به معنای طلب و جستجوی دایمی برای رسیدن به حق بگیریم این یک مطالبه فطری در همه عصرها بوده است وفقط مساله جهان امروز نیست.
اما سوال بعدی این است که اگر چیزی درلایه اندشه سیاسی اجتماعی بود آیا نمی تواند در فضای راهبردی مطرح شود؟
در اینجا باید گفت ما در فضای راهبردی باید به این بیندیشیم که زمانه ما چه عطشی دارد و براساس این عطش محتوای خود را در اندیشه سیاسی اجتماعی تنظیم کنیم. براین اساس ممکن است همه بحثهای اجتماعی مطلوبیت داشته باشد اما در یک زمانی مطلوبیتی باید پررنگ شود و بقیه مطلوبیت ها حول آن معنا شوند.
در زمان ما عطش عصری سالار شدن مردم است. (این با دقت ها راهبردی بدست میاید.) و آزاد اندیشی مفاد این مردم سالاری است. سالاری بدون آزادی اتفاق نمی افتد. وآزادی تا زمانی که در لایه اندیشه اتفاق نیافتد دربقیه لایه ها یک فریب است.