الگوی حل مساله انقلاب 2
پدیده انقلاب اسلامی نمونه ای خوب از نوع الگوی حل مساله اسلام سیاسی در مکتب امام خمینی است. امام از همان ابتدای امر دو هدف را مورد توجه اراده خروشان مردم قرار داد : براندازی نظام پهلوی و براندازی محمد رضا پهلوی. انقلاب اسلامی در گیر ودار حرکت خود و کشاکش تقابل با اراده های هم عرض خود و اراده نظام شاهنشاهی هیچ گاه دچار نسیان و غفلت از این دو هدف نشد.چنان این دو مهم در ذهنیت مردم مورد قبول واقع شده بود که کمتر از آن هدف پاسخ به سزایی به فهم مردم نبود و تصویر اهداف بلند تر در قدم اول تصویر غیر واقعی برای مردم به شمار می آمد.
انقلاب اسلامی به ما نشان داد که اراده مردمی در ساحت کلان خود زمانی محقق می شود که امری معین و حسی و قابل اشاره مورد هدف قرار گرفته شود. به تعبیر فلسفی مقوله جهت و هدف امری است غیر قابل انقسام و به تعبیر ابن سینا جهت همان مقصد متحرک است و از معقولاتی است که وضع دارند. به همین خاطر اراده مردم به طریق و امتداد یک مقصد تعلق نمی گیرد.
پیشرفت از همین معقولاتی است که وضع مشخصی ندارند و امتداد و طریق حرکت می باشند. پیشرفت تا زمانی که به نقاط معین و مشخصی بر روی زمین تبدیل نشود مورد اقدام قرار نخواهد گرفت. گفتمان پیشرفت اگر برای تغییر باور و ذهنیت مردم و به منزله گریزگاهی است از نسیان هویت رهیافت خوبی اما اگر اقدام را هدف گرفته است، هیچ گاه دست رسی به اراده عمومی پیدا نخواهد کرد.