حکمت، یکی از دلایل اهمیت دستورات ولی فقیه
در یادداشت پیشین عرض شد که توصیه های رهبری که به روش صحیح و از راه مقبول اجتماعی به رهبری رسیده به حکم عقلا مهم است و وزن راهبردی دارد. در این بین دنبال کردن دستورات رهبر دینی، علاوه بر اهمیت عقلایی، ضرورت شرعی نیز دارد.
یکی از اموری که باعث میشود که توصیه های رهبر دینی (ولی فقیه) وزن راهبردی ویژه بیابد و اهمیت آن دو چندان شود، وجود حکمت در این جایگاه است. این ویژگی گرچه خواستگاه دینی دارد لکن عقلا نیز اگر به جایگاه حکمت و اهمیت آن در تفکر درست پی ببرند قطعا فرامین شخص حکیم را ضروری می شمارند و برای آن اهمیت ویژه ای قائلند.
حکمت از نعمات و عنایات ویژه الهی است و این مائده پدیده ای نیست که حاکمان مغرور و متکبر بتوانند آن را درک کنند. ولی فقیه از تواضع و ذلت نفس بهره مند است و این برایش حکمت آفرین است. ولی فقیه از حکمت تغذیه میکند. و حکمت صرفا دانایی نیست. حکمت هوشمندی نیست حکمت اندیشه نیز نیست. حکمت هم «حکم» است و هم یک محکمی خاص دارد. حکمت یک موضع گیری عینی و تکوینی با همه وجود و داراییها ی شخص است که نماد و آن یک اندیشه است.
حکمت اعطایی است لکن برآمده از عمل است. مثل صوم باعث حکمت می شود.حکمت از عمل و بودن فرد تغذیه میکند. با مدیریت مستقیم خداوند از متن زندگی بیرون میزند. لذا محکم و مستحکم است. حکمت در گرو وضع زیستی است. لکن از طرف دیگر حکمت وهبی است. لذا می بینید که حکیم گرایش به یک تز دارد و خودش هم نمی داند چرا گرایش دارد. حتی خودش هم باید پای کرسی تدریس خودش بنشینند. خودش میفهمد که باید خودم را جدی بگیرم و از ناحیه های دارد به من معرفت می رسد که از کار دلالی من نیست و از جای دیگری است و این از زیست من دارد تغذیه میکند لذا باید به اینها توجه کنم.
بنابراین توصیه ها و دستورات شخص حکیم باید بسیار جدی گرفته شود. خصوصا اینکه این شخص حکیم از طرف خداوند برای رهبری امت مسلمان انتخاب شده باشد و مورد عنایات خاص خداوند متعال باشد و کلمات وهبی بر لسانش جاری شود.