جایگاه تعریف در برنامه ریزی راهبردی
بسم الله الرحمن الرحیم
- یکی از نزاع ها در برنامه ریزی راهبردی، جایگاه تعریف می باشد. به این معنا که آیا تعریف یک پدیده اجتماعی مانند آزاداندیشی در برنامه ریزی راهبردی برای تحقق آن، نقش به سزایی دارد یا خیر؟
- شاید بتوان این گونه ادعا کرد که پدیده های تازه و بدیع مانند آزاداندیشی از آن جایی که به ثبات هویتی در جامعه دست نیافته اند، در برنامه ریزی راهبردیشان نیازمند تعریف هستند چرا که تعریف ها می توانند حدود و ثغور آن پدیده را مشخص کنند. و این حدود و ثغور به طراحی و برنامه ریزی راهبردی کمک به سزایی می کند. چرا که یکی از مولفه های مهم در برنامه ریزی راهبردی، ضدها و غیرها هستند یعنی باید مشخص شود که چه چیزهایی آزاداندیشی نیست تا در برنامه ریزی، آن ها سبب فهم و تصور اشتباه نشوند.
- ثمره ی دیگری که تعریف در برنامه ریزی راهبردی برای تحقق پدیده های اجتماعی دارد، مشخص کردن نسبت آن پدیده با سایر پدیده های اجتماعی است و این نسبت در طراحی و برنامه ریزی به شدت اهمیت دارد چرا که مفاهیم دیگر می توانند معد و یا مضر باشند برای تحقق آن مفهوم. فلذا همان طور که بیان شد تعریف در برنامه ریزی و طراحی های راهبردی نقش به سزایی دارد اما این نکته را باید توجه کرد که وقت گذاری زیاد در بررسی تعاریف خود می تواند مانعی بزرگ برای برنامه ریزی راهبردی شود فلذا افراط در آن نیز خود یک اشتباه راهبردی می باشد.