ببين و تبيين كن؛ موقف رهبري معظم و جهاد تبيين
🔰 ببين و تبيين كن؛ موقف رهبري معظم و جهاد تبيين
تا خوب نبينيم(رؤيت) كه نميتوانيم تبيين(روايت) كنيم،
يا آنچه را كه رهبري معظم در جايگاه رهبري از صحنهي جامعه و انقلاب ميبيند و روايت ميكند بايد دربست بپذيريم و طوطيوار تكرار كنيم،
يا خود را در موقف راهبري جامعه قرار دهيم، خوب ببينيم و ديدهها را با تحليلهاي رهبري ارزيابي كنيم و ….. اگر همسو بود روايت كنيم.
اما اگر همسو نبود چه؟ دستكم سكوت و تلاش براي فهم بيشتر.
بيان رهبري وحي منزل نيست كه از عالم أمر بر ما نازل شده تا بشنويم و اطاعات كنيم، بلكه كلام رهبري را در مقام قافلهسالاريِ كاروان جامعه در حركت به سمت آرمانها درنظربگيريم؛ يكوقت هست كه صداي كاروانسالار به گوش قافله نميرسد كه خب اينجا بايد بلندگوي شويم،
اما گاهي هست كه به گوش ميرسد اما كاروان در ساربان ترديد كرده،
گرچه شايد از ترس تهاجم رهزنان همچنان با كاروان پيش بروند، اما آن ترديد بيش از آن ترس اين كاروان را دچار تزلزل خواهد كرد.
اينجا چه تبييني بايد كرد ؟؟
امید فشندی
7 اسفند 1400
احساس بنده این است که در موقف فعلی بیشتر سخن ساربان به کاروان نمیرسد، تا آنکه در ساروان شک کرده باشد، البته خوب منظور از نرسیدن هم صرفا نرسیدن کلمات و جملات نیست، بلکه سخنان فهمیده نمیشود حال به خاطر هر عاملی؛ و اینجا جهاد تبیین لازم است… والا اگر فهم شود آنقدر تردید در ساروان وسیع نیست که نیاز به جهاد تبیین داشته باشد، بلکه جهاد تبیین بیشتر در رساندن حرف ساربان به کاروان است، و همچنین هنگامی که با رساندن حرف ساربان به کاروان، و عمل کاروان بر اساس آن و پیشبرد اهداف وقتی کاروان به موفقیت دست یافت، اگر مرددی هم باشد دلش آرام میگیرد و به ساروان اعتماد میکند.
سپاسگزارم
قبول دارم که بالأخره قرآن هم که «تبیانا لکل شیء» است؛ نیاز به تبیین پیامبر دارد: لتبیّن للناس ما أنزل إلیهم
ولی بالأخره “کلام” تا جای ممکن باید مبین و فصیح و بلیغ باشد…
نکتهی دیگری هم که باید در نظر داشت این است که سخنان فصیح و بلیغ و مبین به گوش جامعه مذهبی و حتی حزب اللهی نمیرسد، نمیرسد یعنی اینکه گوش نمیدهند، چه برسد به اینکه بخواهند درک و فهم کنند، همین سخنرانی اخیر، سخنرانی عید مبعث، را اگر آماربگیریم، چند درصد جامعه حزب اللهی گوش دادند؟ و یا چند درصد بیانیه گام دوم را یک دور کامل خواندهاند؟
گاها موانعی هست که سخنان رهبری اصلا شنیده نمیشود، مثل حجاب معاصریت، یا حجاب تقدس و دیگر موانع و به عکس همین کسانی که توجی به سخنان آقا ندارند، از افراد دیگری مثل رائفیپور، حسن عباسی و … سخنرانی گوش میدهند.
به نظرم واژه تبیین حتما باید با متعلق خود بیاید و چیزی جز تبیین حقیقت، ظلم به این راهبرد است، لذا شاید بتوان گفت یکی از لوازم تبیین حقیقت رؤیت است اما می توان گفت این رؤیت اگر مقوماتی نداشته باشد تبیین یک رویت خطاهای زیادی ایجاد خواهد کرد