آسیب_شناسی_اسلام_از_نگاه_امام
#یادداشت_3_براساس_شروع_دوباره
#محمد_امامی
#جلسه_337
#آسیب_شناسی_اسلام_از_نگاه_امام
امام خمینی در نقد اسلام شناسی های پیش از انقلاب به سه رویکرد ناقص و نارسا اشاره میکنند:
1. اسلام شناسی مادی گرا یان:
و اخيراً باز يك وضع ديگرى پيدا شده است و آن اينكه اشخاصى پيدا شدهاند، نويسندههايى پيدا شدهاند كه متدينند، خوبند، خدمتگزارند، چنانچه آنها هم خوبند، فقها هم خدمتگزار، متكلمين و فلاسفه هم خدمتگزار، اينها هم- همه هم- مىخواستند به اسلام خدمت بكنند، مىخواستند احكام اسلام را-
او به حَسَب فهم خودش، او به حَسَب فهم خودش- براى مردم تشريح كنند و بيان كنند. حالا هم يك جمعى پيدا شدهاند كه اينها نويسندهاند و خوب هم چيز مىنويسند لكن آيات قرآن را عكس آن چيزى كه فلاسفه و عرفا آن وقت [مطرح] كرده بودند و همه ماديات را برمىگرداندند به معنويات، اينها تمام معنويات را به ماديات بر مىگردانند، عكس آنها.(ج 3 صفحه 222)
2. اسلام شناسی های تک بعدی : اسلامی که صرفا یک جنبه از اسلام را می بیند، حال یا غرق در فقه است یا غرق در عرفان.
(عده ای از ) آنها مىگفتند كه اصلًا اسلام آمده است براى اينكه توحيد و سايرِ- مثلًا- مسائل عقلى الهى را تعليم بكند و ساير چيزها، همه مقدمه آن است و اينها را بايد رها كرد و خُذِ الْغايات «1» بايد شد. از اين جهت اعتنا به فقه- البته نه همه، بعضى شان- به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن [و] كثيرى از احكامى كه در قرآن هست، اينها را كار نداشتند؛ رد نمىكردند لكن مثل رد كردن بود؛ همان كار نداشتن و بىطرف بودن و چى كردن و از آن طرف هم اصحاب اينها را تخطئه كردن و قشرى خواندن اينها. اين معنايش اين بود كه ما نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ «2» و بعضىاش را نه، ما كار نداريم يا قبول نداريم.(ج 3 صفحه 222)
یا اگر در ساحت فقه به اسلام نگاه می شود، اسلام را صرفا در جنبه عبادیات منحصر میکنند:
اكثرى، بيشترى از مردم، بيشترى از اهل علم، بيشترى از مقدسين- اين است كه اسلام به سياست چه كار دارد؛ اسلام و سياست اصلًا جداست از هم. همينى كه حكومتها ميل دارند، همينى كه از اول القا كردهاند اين اجانب در اذهان ما و حكومتها در اذهان ما كه اسلام به سياست … آخوند چه كار دارد به سياست. فلان آخوند را وقتى عيبش را مىگيرند مىگويند: آخوند سياسى است! اسلام را مىگويند از سياست كنار است؛ دين على حده است، سياست على حده. اينها اسلام را نشناختهاند.(ج 3 صفحه 226)
3. اسلام ظاهر گرا: اسلامی که ممکن است که شارع را در تمام ساحت های بشری وارد کند اما لایه های باطنی اسلام را قبول نداشته باشد.
و در همين اوان و همان عصر، يك دسته ديگرى كه اشتغال داشتند به امور فقهى و به امور تعبدى، اينها هم تخطئه كردند آنها را: يا حكم الحاد كردند، يا حكم تكفير كردند، يا هر چه كردند، آنها را تخطئه كردند. و اين هر دواش خلاف واقع بوده. اينها محصور كردند اسلام را به احكام فرعيه؛ و آنها هم محصور كرده بودند اسلام را به احكام معنويه، به امور معنويه و به ما فوق الطبيعه. آنها- به خيال خودشان- ما فوق الطبيعه همه جهات هست؛ اينها هم- به خيال خودشان- احكام طبيعت و فقه اسلامى و اينهاست و ديگران همهاش بىجهت است.(ج 3ص 225)