حق_و_تکلیف
#یادداشت
#مشخصات_اسلام
#سیدمرتضی_شرافت
#یادداشت_67
#جلسه_344
#حق_و_تکلیف
دنیا دار تزاحم است. عالم ماده عالم تزاحم است.
این جنس گزاره ها را باید با کمک اندیشه اسلامی فهم کرد.
این تزاحم از چه نشات می گیرد؟ غیر از این است که تزاحم در کثرت نمود پیدا می کند؟ آن هم کثرتی برخاسته از اندیشه افتراق و جدایی؟
یک نظر کلی به توصیه ها و سفارشات فردی و اجتماعی اسلام، نشان می دهد که اسلام این تعارض منافع را می پذیرد اما انسان را به سمت رفع تعارض سوق می دهد.
مثلا در معامله توصیه می کند، سنگین تر وزن کن. یا ارزان تر بفروش. به همسر توصیه می کند، همسرت را در آسایش قرار بده. گاهی توصیه می کند الجار ثم الدار.
اساسا تاکید بر کلیدواژه ایثار، را می توان برای رفع دوگانگی منافع و برداشتن این تزاحمات دانست.
عملا این رویکرد، مسلمان را سوق می دهد به سمت اندیشه اخوت. اندیشه جان یکی بودن. اندیشه وحدت.
حال باید دید آیا فقه مرسوم می تواند ظرف چنین سلوکی باشد؟ آیا فقهی که محدود شده است که مثلا در نکاح از مرد نفقه می خواهد از زن بضع، می تواند انسان را به سمت وحدت سوق دهد؟ یا مثلا در معامله اگر یک طرف منکر شد چه باید کرد؟
یا حتی می توان سوال کرد که آیا اندیشه عدالت، با چنین اصراری بر حقوق، انسان را به توحید می رساند؟!