مدار قرار گرفتن عشق یا حق
سم الله الرحمن الرحیم
#يادداشت
#مشخصات_اسلام
#میرزا_علی_کرانی
#یادداشت_65
#جلسه_345
اخیرا بحثی پیرامون مدار قرار گرفتن عشق یا حق در حلقه ی اندیشه ی کلامی مورد چالش قرار گرفت. با نگاهی بر انواع اظهار نظرهایی که در این مساله شد میتوان نکاتی را در راستای حرکت به سمت فهم بیشتر مطرح نمود.
اولا یکی از لغزشگاه های مبتلا به در این بحث، همان لغزشگاه معتادی است که در مباحث چالشی ما زیاد موضوع پیدا میکند. و آن هم لغزشگاه اشتراک لفظی است.
باید داخل پرانتز این نکته را نیز گوشزد کنم که به نظر میرسد اگر مباحث حلقه ی اندیشه کلامی و تولیدات آن بخواهند جایگاه موثری پیدا کنند، اعضای محترم لاجرم از این مساله هستند که خودشان را عادت دهند به حساسیت روی تنویر منظور از الفاظ و همچنین درمان آفت مبتلا به دیگر یعنی مشترک نبودن محل بحث.
عدم دقت روی این مطالب هرز روی مباحث را بالا می برد و اصابه را پایین می آورد. هرچند این نکته نیز می تواند صحیح باشد که در یک محفل پر تکاپوی اندیشه ای ملا لغطی بازی در آوردن مانع حرارت آن جمع است، اما تمرین بر نکاتی که عرض شد می تواند به گونه ای باشد که منافاتی با این مساله پیدا نکند.
پرانتز بسته
در بحث اخیر به طور مشهودی معانی مختلف و البته رایج الفاظی همچون « حق » ، « عشق » ، « تکلیف » و … توسط افراد مختلف لحاظ میشد و به نفی و اثبات نظر دیگری پرداخته می شد بی آنکه مساله ی احتمال اشتراک لفظی حتی مورد اشاره قرار بگیرد.
گاه حتی در کلام یک شخص نیز پیش می آمد که این الفاظ را در دو معنا استفاده کند.
یکی از بروزات توجه به اشتراک لفظی میان دو شخص در حال مباحثه می تواند این باشد که به جای «رد» در ابتدا « استفهام » صورت میگیرد.
ثانیا به نظر میرسد برخی از همین موضوعات موضوعاتی هستند که تصدیق حدود و ثغور آنها، لوازم آنها، احکام آنها، جایگاه آنها، ارتباطشان با سایر موضوعات و … نیازمند تجربه کردن آنها و آشنایی واقعی با آن موضوعات است. و صرف توافق نظری بر روی مدلول لفظ آنها در تصدیق احکام آنها کفایت نمی کند.
خصوصا در محل بحث ما می توان به موضوع « عشق » اشاره کرد که چنین است. اینکه آّیا در محل بحث ما احکام عشق دائر مدار حق و تکلیف هستند یا نیستند؟ اگر هستند حق و تکلیف در آنجا به چه معناست؟ و اگر نیستند پس دائر مدار چه چیزی هستند؟ و نهایاتا هر چه که باشد مطلوبیت مدار عشق بالاتر است یا مدار دیگر؟ و آیا این مدار می تواند غایت و حد کمالی مناسبات اجتماعی از دیدگاه اسلام باشد یا خیر… همه ی اینها نیازمند به آَنایی واقعی با مقوله ی عشق است. یا به عبارت صریح تر باید عشق تجربه شده باشد و باید انسان پشی از این بحث عاشق بوده باشد تا بتواند احکام آن را به خوبی مورد بررسی قرار دهد.