ما و سقیفه، شورا و تقسیم قدرت
#مشخصات_اسلام
#یادداشت
#احمد_قوی
#یادداشت_86
#جلسه_348
ما و سقیفه، شورا و تقسیم قدرت
نوع مناسباتی که شیعیان و اهل سنت در طول تاریخ با بسیاری از مفاهیم برقرار کرده اند تا حد قابل توجهی متاثر از نزاع سیاسی سنگینی است (غدیر یا سقیفه) که این دو جریان را از هم جدا کرده است. حتی ثمرات این اختلاف خود را در اصول فقه هم نشان داده جایی که ما بر خلاف سنی مذهبان برای اجماع بماهو اجماع ارزشی قائل نیستیم مگر این که کاشف از نظر شارع (معصوم) باشد. و این آرمانخواهی ناب را مستند به روایاتی همچون ” لا تستوحشوا فی طریق الهدی لِقِلَّة اهله “می نماییم.
در حالی که به نظر می رسد اهل سنت در اصل برای تدارک منطقی سقیفه ، اجماع را در اصول فقه تئوریزه کرده باشند و البته در این بین به احادیثی مثل ” لا تجتمع الامتی علی الضلاله” هم تمسک می جویند
اما اینکه شیعه حقیقتا با اجماع و شورا مشکل دارد یا نه خود جای تامل است؟ به بیان دیگر آیا واقعا ما با اجماع و شورا مشکل داریم یا اینکه بر خلاف این تصور، آن چیزی که شیعه با آن مشکل دارد نه شورا و اجماع بلکه زد و بندهای سیاسی و تقسیم قدرت به اسم شورا و یا اجماع مخالف است؟
آیا وحدت حول حبل الله که به نوعی حاصل مصدر شورای مدنظر اسلام است با هر زد و بندی به اسم شورا و اجماع حاصل می شود یا اینکه ساز وکار شورا و رسیدن به اجماع باید با دیگر اصول اساسی اسلام مثل حق طلبی همخوانی داشته باشد؟؟