عقل جمعی به مثابه جان مایه شورا
#یادداشت #حسین_کلاتی #یادداشت_8 #جلسه_349 #مشخصات_اسلام بسم الله
عقل جمعی به مثابه جان مایه شورا
فلسفه بعثت انبیاء، قیام جامعه برای خداست و نقش ایشان تحریک همین اراده های انسانی برای پیاده سازی اراده الهی به دست خودشان است و هدف از قیام مردم، اقامه دین به معنای امری خارج از وجود انسان ها نیست بلکه کمال خود ایشان است لذا تبعیت اراده مردم از اراده خدا و ولی الهی تنها وقتی جامعه را به سعادت می رساند که از روی آگاهی و اختیار باشد لذا حرکت کلانِ جامعه توحیدی تنها در چارچوب عقل جمعی پیش می رود.
در منطقِ حضرت امام و نگاهِ انقلاب اسلامی به انسان، فطرتِ توحیدی همیشه او را وادار به انتخابِ صلاح می کند مگر آن که به واسطه دخالت ها و شیطنت ها خلطی پیش بیاید و چیزی به اشتباه مصداقِ نمایش داده شود و این هم برای انتخاب های فرد و هم انتخاب های جامعه صادق است.
لذا با این توضیح عقل جمعی مقدمه ای برای شکل گیری اراده عمومی است که به طورِ فطری به سمت توحید پیش می رود و نقشِ ولی در این بین، زدودن حجاب های فهمِ عمومی و بیانِ قدرت مند و روشنِ حق و جلوگیری از اختلاط حق و باطل در جامعه است تا مردم اشتباه نکنند و آن چه را از نهادِ خود میخواهند را در متنِ زندگی اجتماعی و سیاسی خود بیابند.
این اصلِ اساسی یعنی اصالتِ فکر و اراده مردم، روح و جان مایه مردم سالاری است امّا مردم سالاری جسم و ظاهری هم دارد که بر آن سوار میشود و امکانِ تحقق می یابد. اهمیتِ جان و روح نباید انسان را از جایگاه قالبی و شکلیِ جسم غافل کند چه این که روحِ بدون جسم امکانِ حضور در دنیا را ندارد.
به نظر می آید مهمترین شکلِ حضور عقل و اراده جمعی، شوراست؛ شورا به معنای وجود سازوکاری رسمی و قانونی که به مردم قدرت میبخشد. مردم سالاری بدون قدرت بخشیدن به مردم بی معناست و تا وقتی به سازوکاری قانونی تبدیل نشده است چیزی از جنس گرایش به مردم و فهم جایگاه مردم است امّا در دلِ تزاحمات امر اجتماعی و وجود منافعِ فردی و گروهی متعارض چنین درکی تا با سازوکارِ رسمی و قانونی پشتیبانی نشود، پیاده نخواهد شد.
سازوکار بیعت در تاریخ اسلام و انتخابات در دوران ما از جمله مصادیقِ اصلی پیاده سازی معنای شوراست که از سطح ارزش مند تلقی کردن حضور مردم به سازوکاری سیاسی و اجتماعی تبدیل شده است.
ایجادِ شوراهای محله ای و روستایی و شهری و کشوری توسط امام در ابتدای انقلاب نشان میدهد که شورای قانونی و رسمی آخرین مرحله و ضامن سالار بودن و حاکمیتِ مردم است و گفتمانِ جمهوریت و مبانی آن پشتیبانی کننده از همین چارچوب و به مثابه روحِ آن هستند.