#تقریر جلسه360-140009

#یادداشت
#حسین_علیمردانی
#مشخصات_اسلام
#جلسه_360
#تقریر
جلسه360-140009

?14. [ضدیت با ضد عقل]

آیت الله بهجت از آقا رسول اکرم ص نقل می کردند:

وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : لاَ يَتِمُّ عَقْلُ اِمْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ

عقل انسان کامل نمی شود مگر ده خصلت در او ایجاد شود.

اَلْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ اَلشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ

همیشه امید خیر از او می رود. شر ایجاد نمی کند. بعضی ها هستند که اگر پا روی دمشان بگذارید، رسما شرارت می کنند. حضرت آقا در مورد شهید بهشتی می گفتند که انسان مقتدری بود. اما بی آزار. یعنی همه می دانستند که اگر به خود او آزار برسانید، آزار نمی رساند. کاری که به صلاح تو است انجام می دهد.

يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ اَلْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ

یک کار خیر کوچکی را اگر غیر از خودش انجام دهد، این راخیلی بزرگ می شمارد.

وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ اَلْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ لاَ يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ اَلْحَوَائِجِ إِلَيْهِ وَ لاَ يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ اَلْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ اَلْفَقْرُ فِي اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ اَلْغِنَى وَ اَلذُّلُّ فِي اَللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ اَلْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ وَ اَلْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ اَلشُّهْرَةِ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْعَاشِرَةُ وَ مَا اَلْعَاشِرَةُ قِيلَ لَهُ مَا هِيَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لاَ يَرَى أَحَداً إِلاَّ قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى إِنَّمَا اَلنَّاسُ رَجُلاَنِ رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى فَإِذَا لَقِيَ اَلَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي وَ إِذَا رَأَى اَلَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلاَ مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ .

این که معصوم ع میگوید، قطعا خودش هم اینطور است. به هر کسی که می رسد می گوید او از من بهتر است و با تقوا تر است.

این عقلی که ایشان می فرماید، در حد مشروب نخوردن نیست، خیلی اسلام به سمت عقل کشیده است. خیلی چیزها را می شود نشان داد که همه ی این ها طراحی شده برای حراست از عقل.

احساس من این است اینکه بگوییم اسلام با ضدعقل ضد است، یعنی طرفدار عقل است. اصلا حق مطلب ادا نمی شود.

اینجا مواجه ی تنزیهی شده است. یک موقع است که شما می گویید اسلام طرفدار عقل است. این برخورد اثباتی و تشبیهی است. اما وقتی می گویید که با ضد عقل ضد است، درگیر می شود و بعد شما فهرستی از درگیری ها را نشان می دهید و می گویید که تمام این درگیری ها به خاطر حراست از عقل است. آن نقطه ی عزیمت این است که اسلام طرفدار عقل است، معلوم است، شروع ماجرا این است. منتها یکی از کارهای متنوع و جسورانه ای که اسلام می کند این است که با هر آنچه که ضد عقل است درگیر می شود. این را می خواسته توضیح بدهد که شما در شریعت این را مشاهده خواهید کرد و جدی بگیرید و فاخر بشمارید.

آنجاهایی که اسلام محرومیتی پدید می آورد، دلیل دارد. کما اینکه خداوند اعلام کرده است که به مؤمنین از یک حدی بیشتر رفاه نمی دهم، تازه همین حد هم به خاطر این است که کافر نشوند.

اینکه عقل را از منابع احکام بدانید در سیاق بیان کردن مراد شارع است و هم عرض کتاب و سنت و اجماع قرار می گیرد.

اینکه شما بگویید که عقل به عنوان رسول باطنی در کنار کتاب است. یؤتی الکتاب و الحکمه. این را اصول فقه ما نمی تواند از آب دربیاورد. به نظر من هنوز به این مرحله نرسیدیم که بتوانیم به گونه ای که دین تهدید نشود، عقل را بتوانیم در جایگاه خوبی قرار دهیم. هنوز بلوغ دینی ما در این حد نیست.

عقل مؤمن یعنی قبلا شما در او درد الهی ایجاد کردید. یعنی او دارای قبله است. موضوع حساس و خطرناک است. علتش هم این است که تا به حال زندگی تمیز دینی را از آب درنیاوردیم، به خاطر همین هم طمع نکردیم به شکوفایی این فکر بکنیم. ولی اگر یک زندگی دینی تمیز درست کنیم و از مواهب شریعت استفاده کنیم و بعد عقل مومن شود. و بعد بگوییم که خود تو هم می توانی فعال کنید به نیت دریافتن حقایق.

این تعبیر شنیعی به نظر می رسدکه شما بگویید که بحث مرادات شارع نیست. البته این هم یک جوری مراد شارع است ولی منظور این است که حقیقت را دربیابید و البته بستر توحیدی است و پارادایم را نقل فراهم کرده است یعنی یک فهم تفسیری و استنباطی.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها