توحید و نگاه انقلابی
بسم الله الرحمن الرحیم
#یادداشت
#محمد_حسن_زاده
#مشخصات_اسلام
#یادداشت_155
#جلسه_369
🔰نگاه انقلابی صرف(به معنای مبارزه ای) به عالم نشات گرفته از نگاه تنزیهی به توحید است. جریاناتی که راهبردشان در عالم صرفا بر اساس نفی عبودیت غیر خدا و از بین دشمنان خدا و مظاهر آنان تدوین شده است، در عمل چیزی جز خرابی به بار نمی آورند. بعد از جنگ و کشتار و تصرف سرزمین ها، وقتی نوبت به سازندگی می رسد حرفی برای گفتن ندارند. نمی توانند از مواهبت خداوند متعال به درستی استفاده کنند و روابط بین پدیده ها را کشف کنند و مرز های علم و فن آوری را گسترش دهند. سرانجام چون به کار زندگی دنیایی انسان نمی آیند، نابود میشوند و سرنوشتی جز داعش و القاعده نخواهند داشت. این انحراف به شدت جریانات انقلابی ما را در معرض خطر قرار داده است.
🔸در مقابل نیز جریاناتی هستند که تهی از نگاه انقلابی و تنزیهی اند و نگرش صلح کل را برای خود نهادیه کرده اند. اینان بر اساس این بینش که همه عالم آیات الهی است، همه چیز را قبول کرده اند و راه برای جولان بی نهایت طواغیت و دشمنان الهی باز کرده اند و الگو هایی نظیر کشور امارات را پدید آورده اند.
✅لکن نگاه اسلام هر دو جنبه است. اسلام زندگی انسان را دو ساحتی می بیند و برای هر دو ساحت ارزش و اعتبار قائل است. هردو ساحت را در زندگی بشیریت ضروری می شمارد و تعالی مطلوب زندگی انسانی را در هر دو ساحت تعریف میکند. هم معنویت و توجه به خدا و مبارزه با دشمنان خدا، و هم زندگی سازی و توجه به دنیا و رفاه انسان ها.
نگاه تنزیهی صرف با ساخت زندگی برای انسان و رفاه او سازگار نیست و نگاه تشبیهی صرف سرانجام به بی دینی و دوری از خدای متعال گرفتار خواهد شد.
صراط مستقیم توجه به هر دو ساحت است. دین آباد و دنیای آباد.
✨اصلا برای تنزیه نیز تشبیه نیاز است. بدون پیشرفت نمی توان دست طواغیت عالم را قطع کرد.
🔸«دين اگر دين اسلام است، كه ما امروز طرفدار آن هستيم، دينى است كه انقلاب مى كند؛ دينى است كه براى ميدان ها سرباز درست مى كند؛ دينى است كه به علم دعوت مى كند. اصلًا علت اينكه مسلمانان توانستند براى مدت چند قرن مشعل علم را در دنيا به دست بگيرند، همين توجه اسلام به علم و دانش بود.»
🔸«اساس نگاه اسلامی به پیشرفت بر اساس نگاهی به انسان است. این پایه همه مطالبی است که در باب پیشرفت باید در نظر گرفته شود. اسلام انسان را یک موجود دو ساحتی می داند. دارای دنیا و اخرت. شاخص و فارق عمده این است. اگر یک تمدن،فرهنگی و آیینی انسان را تک ساحتی دانست، خوشبختی انسان را فقط در زندگی مادی دنیایی به حساب آورد، در منطق او پیشرفت تبعا به کلی متفاوت خواهد بود با پیشرفت در منطق اسلام که انسان را دو ساحتی میداند. کشور ما و جامعه اسلامی آن وقتی پیشرفته است که نه فقط دنیای مردم را آباد کند بلکه آخرت مردم را هم اباد کند. پیغمبران این را میخواهند. دنیا و آخرت
نه دنیای انسان باید مغفول عنه واقع شود به توهم دنباله گیری از آخرت، نه آخرت باید مغفول عنه واقع بشود به خاطر دنبال گیری از دنیا آن پیشرفتی که در جامعه اسلامی مورد نظر این چنین پیشرفتی است.»