آزاداندیشی و حق گرایی
آزاداندیشی را نباید به صرف حق خواهی و حق گرایی در حوزه شناخت تعریف کرد. آزاد اندیشی باید در فضای تفکر و اندیشه منحصر شود. تعریف آزاداندیشی به صرف حق گرایی در حوزه شناخت کافی نیست و مانع اغیار نیست. خیلی از موارد دیگر را که اصلا صدق تفکر اندیشه بر آن صدق نمی کند در بر میگیرد. مگر اینکه شناخت را صرفا منحصر در تفکر و اندیشه بدانیم. تنها در این صورت است که آزاداندیشی را به معنای حق گرایی در حوزه شناخت قابل پذیرش است.
لذا فردی که توانایی تفکر ندارد و به راحتی وارد حوزه وهم و خیال و….. میشود چگونه می تواند آزاداندیش باشد؟ در مورد فردی که تهی از اندیشه است و صرفا حق گراست آزاداندیشی بی معنا است. این فرد صرفا دارای صفت حریت و آزادی از عقیود است لکن این صفت خود را در حوزه تفکر خرج نکرده و به کار نبرده است که به او بگوییم آزاداندیش.
.