دین داری در مقابل آزاد اندیشی است یا خیر؟
اندیشه اصلا در جایی مطرح می شود که سوالی باشد اندیشیدن یک فعل است برای رسیدن به درستی است
همانطورکه هدایت تکوینی با هدایت تشریعی کامل می شود،به بیان دیگر رسول باطنی ایجاد سوال می کند و با رسول ظاهری می تواند انسان را به کمال برساند، یا به بیان دیگر عقل انسان با کمک وحی کامل می شود یعنی حقیقت ،جوابی است از وحی در مقابل سوالی از که عقل می پرسد.
پس اینکه ما بخواهیم عقل را در مقابل نقل قرار دهیم و یک نوع سر گردانی و حیرت را کمال آزاد اندیشی بدانیم اشتباه است.اگر آزاد اندیش با اطمینان جواب می دهد و محکم حرف می زند قطعا با آزاد اندیشی به حق و حقیقتی رسیده است، نه اینکه با آزاد اندیشی فقط حیرت و ابهام و شک زیاد شود و این بی قیدی و بیهودگی را نتیجه آزاد اندیش بودن بدانیم، قطعا این غایت آزاد اندیشی نباید باشد
باید یک نکته را متذکر شوم که آزاد اندیشی را باید به غایت آن تعریف کرد، اگر غایتی مطلوب داشت یعنی به حقیقت رسیده، این یعنی آزاد اندیشی و اگر غایتی نداشت یا نامطلوب بود قطعا موانعی هست که اندیشه فرد نسبت به آن آزاد نشده تا آزاد بیاندیشد و تا سوالی برایش بوجود بیاید و تا برای جواب این سوال به دنبال پاسخ باشد و بداند اگر جوابی درست باشد باید بر همه جواب ها ادعا شده برتر باشد .
حال این جا مطرح می شود ملاک برتری را از کجا بیاوریم؟ هرکسی معرفت شناسی متفاوتی دارد غایت و کمال را هر طور که معتقد است تعریف می کند این جاست که دین به کمک آزاد اندیشی میآید غایت را تعریف میکند معرفت شناسی خود را دارد و ملاک برتری را هم مشخص می کند حالا می شود با این سنجه به سراغ مدعیان رفت و همه را قضاوت کرد و و با کمک دین حق و حقیقت نمایان می شود.در نتیجه دین داری کمک کننده آزاد اندیشی است نه مانع آن.