میوه آزاد اندیشی

انسان در خویشتن خویش و درجهان خویش زیست می کند. براساس اتمسفر جهان خویش نسبت و مناسبات برقرار می کند و براساس شناختی که از درگاه های مختلف مثل سبک زندگی،دانش، مزاج و… به دست می آورد به تعامل با دیگری می پردازد. گاهی این جهان ها چنان از هم دور می شود که منجر به تضاد و تعارض و جهان های غیر هم سو در یک جامعه میشود. وگاهی این جهان ها چنان با یک دیگر تطابق دارد که منجر به رکود و تحجر در جریانی از جامعه میشود.

 

حال باید چه کرد؟  جهان های واگرا و جهان های غیر همسو هیچ گاه نمی تواند عالمی یکپارچه برای جامعه خلق کند و عزمی وحدت بخش برای آن جمعیت رقم بزند؟ تنها راه گستردن قلمرو جهان هاست. آدمی با اندیشه خود جهان می سازد و به دنیای دیگری سر می زند. هر اندازه این اندیشه براساس پیش فرض ها و تعصبات و فرمانبری‌ها رقم بخورد وضع پریشانی برای فرد رقم خواهد زد. اما اگر اندیشه بال بگسترد و و دل در گروه خویشتن ندهد بلکه دل در گرو حق و حقیقت بدهد و از سوی دیگر سعی بر این داشته باشد  که براساس اسلوبی متین و متقن راه خویش را بازیابد جهانی آدمی گسترده خواهد شد و موجب یک جهانی جامعه انسانی با محوریت حقیقت می شود. جامعه ای که اندیشه  در آن ولید حقیقت است و پویش برای حقیقت صراط مستقیم آن جامعه است.

 

تعریف مذکور در چنین نقطه اقتداری سعی دارد با شیفتگی به حقیقت جامعه خویش را سامان دهد.

 

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها