چرا ارزش اعمال را به نیت پشتیبان آن می دانیم؟
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا اسلام ارزش اعمال را به دانایی و تعقل می داند؟ چرا ارزش اعمال را به نیت پشتیبان آن می داند؟
با این عینک، یکبار می توان گفت که مهم نیست چه چیز در دنیای خارج محقق می شود. مهم دانایی صرف است. دانایی است که اصالت دارد، نه عمل. ایمان اصالت دارد، نه عمل صالح.
ولی با نگاهی دیگر می توان گفت که تنها با تفکر و دانایی و نیت های عمیق است که کارهای عمیق صورت می گیرد. تا وقتی شما نگاه های جزئی و ریزبین داشته باشی، نخواهی فهمید که این رفتار خرد و جزئی، با آن رفتار خرد و جزئی چه تفاوتی دارد. این چاقو می برد، و آن چاقو نیز می برد. چه تفاوتی دارد؟ اما باید کمی کلان تر نگاه کرد. این چاقو، یک خیار را می برد، و آن چاقو سر یک انسان صالح را. و حتی در برخی امور، خیلی باید کلان شد تا فهمید که این کار خرد و جزئی، چه تفاوتی با آن کار خرد دیگر دارد.
هر کس می تواند پشت پیانو، یک نت بزند. دیگری نیز نت دیگری می تواند بزند. حتی اگر از او بخواهیم، می تواند چندین نت بزند. اما وقتی یک آهنگ منسجم از او بخواهیم، نمی تواند این کار را انجام دهد. این کار مهارت می خواهد. ترتیب نت ها مهم است. زمان هر یک مهم است. اینجا است که ارزش علم و دانایی، و حتی مهارت، خود را نشان می دهد. بدون علم و مهارت، باز هم صدا تولید می شود، ولی آن صدای دلنواز که مقصود است را نمی تواند ایجاد کند. یک صدای شلخته و بی نظم و درهم را می نوازد.
در هر کاری همینطور است. لازم است تصور هدف صورت بگیرد. بدون این دانایی و صورت هدف، کارهای زیادی صورت می گیرد، ولی آن کاری که بخواهیم اتفاق عمیقی رقم بزند، حتما تعقل و دانایی و فکر نیاز دارد.
دوگانه ای که می خواهیم بسنجیم بین فرض وجود علم و فرض فقدان علم، بین دو گانه نماز و دزدی نیست، که بگوییم یکی خوب است و دیگری بد. منظور از علم همراه با عمل، علم به خوبی نماز و بدی دزدی است. اتفاقا نقطه اصلی گزاره، این نیست. گزاره بین کارهای مختلف خوب، مطرح می شود.
یعنی کارهای صالح خود نیز درجات دارد. برخی کارها، حتی فهمیدنش نیاز به عمق فکری دارد، و البته از ثمراتش یک جامعه بهره می برند. برخی کارهای خوب، واضح و البته سطحی است.
مثلا خیلی از افرادی که عمق فکری ندارند، به عمل صالح فردی می پردازند. اما عده ای دیگر، عمیق تر نگاه کرده و عمل صالح اجتماعی را ضامن اجرای چندین عمل صالح فردی می بینند، فلذا ارزش بیشتری برای آن قائل هستند و کار دیگری می کنند. دسته اول، به اینها اعتراض می کنند که کار خوب کردن که این همه زحمت نداشت. همین که عمل صالح را خودت انجام می دادی و دیگران را دعوت می کردی، کافی بود. این از نگاه آنها است. ولی اگر به انصاف بخواهیم بگوییم، کافی نبود. باید گفت کار جمعی، مقدمات دیگری نیاز دارد. همینها است که می گویم عمق نگاه، ما را به عمل صالح های عمیق تر می رساند. بدون عمق نگاه و فکر، عمل صالح عمیق نمی توان انجام داد.
پس می تواند منظور از نیت و تعقل همراه با عمل، عمق فکری پشتیبان عمل باشد.