اسارت اندیشه
مهم نیست چه طوری فکر می کنی! مهم این است که به چی فکر می کنی!
به نظر بنده معنای آزادی فکر و آزادی بیان یعنی در حصار مسائل عقیده خاصی قرار نگیری اگر در حصار مسائل اندیشه خاصی بیافتی با مفروضات یک اندیشه امکان دارد در مورد مسائل مهمی که خارج از آن اندیشه است اصلا فکر نکنی که اتفاقا این مسائل مسائل راه گشا است
با اینکه خود فرد از نوع تحلیل و نگاه خود رضایت دارد و به زعم خود ، با قضیه علمی برخورد کرده ولی نمی داند که در زمین این اندیشه خاص بوده و در این مدت به مسئله به جز این مسائل فکرنکرده و این یعنی اسارت اندیشه در حالیکه خود فرد از امکانات و احترام ها و زرق و برق ها، بسیار راضی است و آنجا را مهد اندیشه و آزادی می داند این بلایی است که غرب بر سر جوامع بشری آورده به اسم آزادی وآزادی جوامع را مورد تهاجم قرار می دهد وموانعی برای آنها ایجاد می کند تا به مسائلی که او می خواهد فکر و اندیشه شود و اگر رشته علمی تاسیس می شود و متخصصانی زحمت کش متدین پرورش می یابند همه و همه در خدمت مسائل تمدنی غرب باید باشند این یعنی اسارت اندیشه
چرا از اختیار می ترسند ؟چرا از تصمیم می ترسند ؟چرا از اراده می ترسند ؟چرا از امتیاز انسان نسبت به حیوان می ترسند؟
برای اینکه نگذارند در مورد مسائلی تفکر شود باید اندیشه ها را به سوی دیگری برده ومسائل بی اهمیت را مهم جلوه دهند هدفهای پوچ را عالی جلوه دهند
پس آزادی تفکر یعنی آزاد باشی در موارد مختلف فکر کنی نه اینکه صرفا در تحلیل و نوع بیان مطلبی خاص آزاد باشی.