آزاداندیشی؛ مدرن یا توحیدی؟
در یادداشت قبل «مدرنیته از کجا شروع شد؟» نگاهی گذرا به مدرنیته شد و بیان شد که مدرنیته با کنار گذاشتن خدا و بریدن اتصال به آسمان آغاز شد. در این آب و هوا برای است که اندیشه و تعقل و در ادامه تجربه مهم و پررنگ میشود. و و این گمان پیدید آمد که برای درست بکارگیری این فکر باید آن را از دین و سنت آزاد کرد؛ و لذا «آزاداندیشی» مطرح شد؛ این آزاداندیشی در واقع یعنی رهایی از دین و سنت گذشته بود که در واقع منظور دین مسحیت بوده است. حال اینجا سوالی که مطرح میشود این است که این آزاداندیشی تا چه اندازه میتواند مسئلهی یک موحّد باشد؟ آیا اساسا «آزاداندیشی» با «توحید» قابل جمع است؟ و به تعبیر دیگر آیا میتوان ادعای «آزاداندیشی اسلامی» کرد؟ آیا «آزاداندیشی اسلامی» تعبیری پارادوکیسکال نیست؟
اجمالا اینگونه میتوان پاسخ داد که «آزاداندیشی مدرن» و «آزاداندیشی توحیدی» تنها مشترک لفظی هستند؛ «آزاداندیشی» مانند دیگر شعارهای فطری و بشری، توسط غرب مستکبر دزدیده شده است و در خدمت استعمار قرار گرفته است.