راهبرد محتوایی آزاداندیشی
طبق مباحثی که سابقا در حلقه اندیشه کلامی راجع به سیر تولید مفاد گفتمانی داشتیم و با توجه به جزوه «چیستی مفاد گفتمانی» که خروجی آن جلسات می باشد، راهبرد گفتمانی لایه میانی اندیشه و مفاد گفتمانی است.
تا قبل از این لایه، ما در مقام اندیشه هستیم. صرفا کار تئوریک میکنیم و سعی می کنیم خود اندیشه را بکاویم و بعد از تولید اندیشه، سعی می کنیم محتوای تیز و کلیدی آن را عصاره گیری کنیم و عصاره معرفتی اندیشه را تولید کنیم.
البته قبل از کار بر روی اندیشه، مطابق تحلیلی که از صحنه داشته ایم و نیازی که از عینیت جامعه استشمام کرده ایم، این اندیشه را برای کار انتخاب کرده ایم.
بعد از گردآوری عصاره معرفتی، نوبت به صورت بندی آن جهت ارائه به نخبگان فرهنگی و گفتمان سازی بین آنها می شود. یعنی به مفاد گفتمانی نیاز است. لکن برای تولید این صورت بندی و مشخص کردن مباحثی که باید مطرح شود و مباحثی که نباید مطرح شود و یا اولویت بندی محتواهایی که باید مطرح شود، نیازمند ملاک هستیم. اینجاست که محتاج راهبرد محتوایی میشویم.
راهبرد محتوایی در واقع میخواهد ملاکی به دست ما بدهد که بر اساس آن بتوانیم محتوای اندیشه را ویرایش بزنیم و به مفاد گفتمانی تبدیل کنیم.
اگر خاطرتان باشد در مباحث پیشین راهبرد محتوایی را به شابلونی تشبیه میکردیم که آن را روی عصاره معرفتی می گذاریم. این شابلون از میان اندیشه بخش هایی را برمیگزیند و در نتیجه مفاد گفتمانی به ما میدهد.
لذا آن چیزی که در مفاد گفتمانی مهم است این است که از حیث های مختلف ملاکاتی به ما بدهد که با آن بتوان عصاره معرفتی را ویرایش زد.
این لحاظات حداقل باید 4 حیثی را که در جزوه اشاره شده پژوهش دهد.
یعنی مثلا در راهبرد محتوایی باید این موارد باشد:
– گفتمان آزاداندیشی باید منتهی به خلق قیام در جامعه باشد. لذا نباید به سمت آکادمیک کردن آزاداندیشی برود و باید آن را به شدت مردمی و متنی کند.
– گفتمان آزاداندیش باید به نحوی تقریر شود راس هرم مفاهیم فرهنگی قرار گیرد و بتواند همه محتوا های دیگر را باز تقریر کند
– آزاداندیشی مشترک لفظی است و گفتمان رقیب نیز از این لفظ استفاده میکند. لذا باید به گونه ای مطرح شود که در پارادایم رقیب نیفتد
– -ذهن جامعه ما مرتب توسط رسانه ها و افکار تمدن رقیب تغذیه می شود و قدرت تفکر از آنها سلب شده است. با توجه به این نکته در جامعه ایران، شروع گفتمان آزاداندیشی باید از تفکر و اندیشه باشد. علاوه بر این، این امر کمک میکند که در دام تمدن رقیب در تعریف آزاداندیشی نیفتیم.
– ذهن مخاطب از قبل درگیر مفاهیمی است. مثلا بحث عدالت یا مردم سالاری یا ولایت فقیه از قبل در ذهن مخاطب ما درگیری ایجاد کرده است. آزاداندیشی باید نسبت روشنی با درگیری های ذهنی مخاطب داشته باشد.
-از طرفی نباید روی نقاط حساسیت زا برای مخاطب دست گذاشت و از آنجا بحث را پیش برد. این ممکن است دافعه ایجاد کند و بحث را کند پیش ببرد.
-……………