کدام امام؟! (2)

آقا،‌ در مورد 15 خرداد:
• ایمان مردم که عامل اصلی وسعت و عمق مبارزه بود، برای یک برخورد حساب شده و عقلانی، و نه فقط یک برخورد شعاری و هیجان آمیز، احتیاج داشت به عمق، به تفسیر درست از اسلام و به استدلال متین نسبت به معارف اسلامی. در آن روز در کشور ما، اسلام با تفسیر استعماری تفسیر می شد.

• لازم بود این حرکت، عمق و ریشه فکری و استدلالی پیدا کند. لذا بعد از آنی که ضربه پانزده خرداد وارد شد و بسیاری از نیروها منتظر بودند که ببینند تکلیف آن ها چیست و در غیاب رهبر این انقلاب، این فکر پیدا شد که ما بایستی یک تحرک عمیق دراز مدت مستمری را برای مبارزه شروع کنیم. در پانزده خرداد ما نیاز به معرفت کامل و ایمان راسخ و عمیق را حس کردیم.

• لذا بود که برای تداوم و تعمیق و خلاصه تضمین نهضت، شرط اصلی، ارائه تفسیر قرآنی صحیح از دین بود.

• همه مسائل دینی به تدریج در طول پانزده سال بحث شد. در سال چهل و هفت مهم ترین بحث دینی یعنی ولایت فقیه، مسئله اساسی حکومت در اسلام، به وسیله امام امت که آن روز در نجف تبعید بودند، به صورت استدلالی و بنیانی مطرح شد. جلسات متعدد در سراسر کشور، در حوزه های علمیه، در تهران، به وسیله اندیشمندان، مطالعه گران، مفسران، اسلام شناسان برای تفسیر مبانی اسلام و مسائل اساسی معرفت اسلامی گذاشته می شد و بحث می شد.

این تحلیل های آقا را قبول داریم؟ همین تحلیل بر وضعیت امروز ما صدق نمیکند؟

الان اگر یک عده ای کمر بسته ده سال وقت بگذارند و ذهن مردم را پای کار اندیشه ناب انقلابی و اسلام حقیقی بیاورند بعد از 10 15 سال نمیتوانند یک حقیقتی در حد انقلاب اسلامی را به وجود بیاورند؟

3 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها