انقلاب علمی، واجب فراموش شده
بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب علمی، واجب فراموش شده
انقلاب فرهنگی در بازه سال های 1359 تا 1362 در ایران رقم خورد و دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، ظرف تحقق این انقلاب بودند.
اهداف انقلاب فرهنگی را می توان در سه عنوان مشخص کرد.
1-پاکسازی دانشگاه ها از گروهک های نظامی و سیاسی و بازگشت محیط علمی به دانشگاه ها
2-پاکسازی دانشگاه ها از اساتید و یا دانشجویان مخالف نظام و یا غرب گرا و طاغوتی
3-تولید علوم اسلامی برای تمامی رشته ها خصوصا حوزه علوم انسانی
اما در نسبت با این اهداف دو نکته را باید مورد توجه قرار داد یکی میزان تحقق آن ها و دیگری جنس آن ها می باشد. دو هدف اول تا حد قابل قبولی توانست محقق شود و محیط علمی به دانشگاه بازگردانده شد و گروهک های نظامی و سیاسی از دانشگاه اخراج شدند و از طرف دیگر اساتید و دانشجویانی مخالف نظام که از عناصر و یا طرفداران رژیم طاغوتی و غرب گرا در دانشگاه بودند اخراج شدند. اما هدف سوم چه ؟ انقلاب فرهنگی جز آن که بتواند تعدادی دروس عمومی مانند اندیشه اسلامی و تاریخ انقلاب و … را به فضای علمی دانشگاه وارد کند کار دیگری نتوانست انجام دهد و این مسئله نیازمند توجه جدی است که چرا این هدف از انقلاب فرهنگی که مهمترین آن اهداف است، نمی تواند خود را به نتیجه مطلوب نزدیک کند.
به نظر می رسد که پاسخ این سوال در نکته دومی که باید بدان بپردازیم نهفته است و آن جنس این اهداف می باشد. دو هدف اول از جنس اهداف فرهنگی می باشند و تحقق آن ها به زمان طولانی احتیاج ندارد اما هدف سوم که به تعبیری هدف غایی و اصلی انقلاب فرهنگی می باشد، از جنس فکری و علمی است. واحد تولید علم قرن می باشد و این یک ساده لوحی است که فکر شود با یک سال و دو سال و یا چند سال می توان تولید علم اسلامی محقق شود. اگر به این نکته توجه شود پاسخ سوال مشخص می شود. اساسا تغییر فرهنگ بسیار راحت تر از تغییر علم و فکر است و چیزی که در انقلاب فرهنگی رقم خورد همان تغییر فرهنگ ایجاد شده و رسوب کرده در دانشگاه ها بود که با پاکسازی دانشگاه ها از گروهک ها نظامی و سیاسی و اساتید و دانشجویان طاغوتی تا حد خوبی محقق شد و محیط علمی و انقلابی به دانشگاه ها هدیه شد. اما هدف سوم از جنس انقلاب علمی می باشد و اساسا انقلاب علمی در یک یا دو سال محقق نخواهد شد، چرا که علم یک پشتوانه قوی دارد که تغییر و یا تولید آن به شدت زمان بر است و این همان نکته ای بود که در ابتدای انقلاب فرهنگی بدان توجه نشده بود.
مع الاسف نه تنها در ابتدای انقلاب فرهنگی به این نکته توجه نشد حتی در ادامه مسیر این مسئله از دستور کار نهادهای حاکمیتی مسئول در مقابل دانشگاه و علوم خارج شد و عملا تغییر علوم و تولید علوم انسانی اسلامی به فراموشی سپرده شد هدفی که اگر از همان موقع تا به امروز بدان می پرداختند شاید وضعیت علوم اسلامی در زمان ما این مقدار ناراحت کننده نبود و نکته دردناک دیگر این که عدم توجه به تولید علوم انسانی اسلامی نه تنها خود یک مصیبت و داغی برای جمهوری اسلامی می باشد بلکه نبود آن باعث شده است که همان انقلاب فرهنگی که در ابتدای انقلاب اسلامی رقم خورد نیز از بین برود و نه تنها دانشگاه ها به دست فکر و اندیشه غرب گرا بیفتد بلکه حتی سکان داری وزارت خانه های کشور نیز به دست همان اندیشه و فکر بیفتد و کشور با همان اندیشه اداره شود، چیزی که به خوبی در اعتراف نامه سعید حجاریان در دادگاه سال 88 بیان شده است.
چیزی که حیات امروز جمهوری اسلامی بدان احتیاج دارد احیای انقلاب فرهنگی نیست بلکه یک انقلاب علمی است اما باید به این نکته توجه کرد که انقلاب علمی واحد زمانی اش روز و ماه و یک سال و دو سال نیست و نیازمند زمان است. اما باید شروع شود و هر روزی که این مسیر دیرتر طی شود خسارت بیشتری به کشور وارد می شود.
انقلاب علمی یک واجب فراموش شده است که رگ حیات و بقای جمهوری اسلامی می باشد.