آزاداندیشی، پیش نیاز یک انقلاب ضروری تمدنی

#گفتمان_سازی_فصل_فرهنگ
#میرزا_علی_کرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

انقلاب فرهنگی و آزاد اندیشی

وقتی از انقلاب فرهنگی سخن می‌گوییم، باید توجه داشته باشیم که سخن از یک «انقلاب» است و نه یک «ویرایش» و به عبارت شناخته شده‌ترِ لاتینش «deform» است و نه «reform»؛ تغییری اساسی و از بنیان.

همچنین در ناحیه‌ی توصیف وضعیت جاری فرهنگی (که شاید در این بحث توجه اصلی به مساله‌ی دانش است.) باید توجه داشته باشیم که ما در دریایی از پیش فرض‌های وارداتی قرار داریم، پیش فرض‌های وارده از جهان فکری‌ای اساسا متفاوت با جهان فکری ما؛ جهان فکری ما از آن جهت اهمیت دارد که اولا مال ماست، مال خودمان است و ثانیا جهان فکری‌ای درست‌تر و واقعی‌تر است، چرا که اساسا اسلامی و مبتنی بر تعالیم وحیانی است.

شاید هیچ جایی از مختصات وضعیت جاری را نتوان نشان داد که در آنجا پیش فرضی وارداتی و حتی ای بسا بررسی نشده‌ توسط دستگاه تحلیلی ما، وجود نداشته باشد؛ از اصل ایده‌ی دانشگاه به عنوان نهادی برای پرورش عالِم و تولید علم، تا محتوا و ساختار علوم، جانمایی دانشگاه در نظام تولید و مصرف نیروی انسانی کشور، نظام ارزیابی آن و همچنین نظام پذیرش و رتبه‌بندی و …

پٌر واضح است که «حرکت تمدنی انقلاب اسلامی ایران» نمی‌تواند و نباید که در بستری این چنین، موضوعاتی تا این حد مهم و اساسی را دنبال کند؛ یا انقلاب اسلامی داعیه‌ی تمدنی جدید را دارد و نهادی با این حد از تبعات تمدنی را از اساس تغییر خواهد داد و یا باید از داعیه‌ی تمدنی خود دست بردارد و به همین وضع تن بدهد.
انقلاب اسلامی در مورد علم، دانش، انسان، مردم، جامعه، نخبه، حرکت، هدف و سعادت، و … دیدگاه‌هایی دارد که بی‌شک کاربست آن‌ها با نگاهی تمدن‌سازانه، الگوهایی «اساسا» متفاوت از الگوهای موجود را طلب خواهدکرد.

حال فارغ از پرداختن به چگونگی طی این مسیر، و پس از پذیرش اصل آن‌چه بیان شد، یک پرسش اساسی این است که آیا می‌توان پذیرفت اندیشه‌ای که بدون پرداختن به سوالات مطوی در مطالب فوق مویِّد و مسدِّدِ تثبیت و بلکه بسط وضعیت فرهنگی (دانشگاهی – نهادعلمی) موجود -که از قضا میراث حکومت سراسر استعماری پهلوی و خصوصا رضاخان منصوب و معزول انگلیس است- است اندیشه ای دُگم و اسیر نیست؟

حقیقت این است که برای ایجاد این انقلابِ ضروری، باید پیش از هر چیز به خوبی این اسارت را شناسایی کرد و از بند آن رها شد و به آزاداندیشی روی آورد؛ و الا امکان حتی فکر کردن به این انقلاب هم منتفی است چه رسد به ایجاد این انقلاب.

*نقل است از یکی از بردگان آزادیخواه و مبارز آمریکایی پرسیده بودند، اصلی ترین چالش تو در راه این آزادیخواهی برای بردگان چه بوده است؟ گفته بود: اینکه به بردگان بفهمانم و بقبولانم که برده بودن شما ذاتی شما و امری مفروض نیست!

☘️

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها