دانشی شدن کلام، خطری برای اندیشه دینی جامعه
بسم الله الرحمن الرحیم
- مفهوم کلام را در سه لایه می توان مورد بررسی قرار داد. کلام یک بار به معنای دانش تخصصی و هم تراز با سایر علوم است. یکبار به عنوان فضای معرفتی و زیست بوم فکری و اندیشه ی اجتماعی جامعه است. و یکبار نیز به مثابه یک الگوی عینی تعامل فکری و گفت و گوی دینی میان مسلمانان می باشد.
- در باب دانش کلام یک خطری وجود دارد که می تواند به غایت و حقیقت کلام آسیب جدی برساند. چرا که غایت و حقیقت کلام، دست اندازی به اندیشه دینی جامعه است. اما وقتی که کلام به سمت دانشی شدن حرکت می کند. معضلاتی را برای اندیشه دینی جامعه ایجاد می کند.
- مهم ترین ایده کلام برای در دست داشتن اندیشه دینی جامعه، گفت و گوی دینی است. اما نکته این جاست که دانش کلام با این مسئله در نزاع می باشد.
- چرا که دانش و اندیشه تفاوت هایی دارند که در این جا خود را نشان می دهد. اندیشه دینی جامعه، یک فضای میان رشته ای است، و فضای های میان رشته ای بیش از این که خصائص دانشی داشته باشند، حالت اندیشه ای دارند. و از آن طرف ثبات و طبع سرد دانش نیز مانع گفت و گو دینی شده، فلذا کلام که قرار بر توجه به اندیشه دینی جامعه داشت، و می خواست با ایجاد گفت و گوی دینی در میان جامعه این مهم را محقق سازد، درگیر ساحت سرد و غیر منعطف دانش شده و روز به روز به دلیل خصلت دانش از ذهن جامعه فاصله گرفته و درنهایت کلام انقلابی نیز به وضعیت کلام کلاسیک دچار شود.
- اساسا دانش به سبب این که همیشه به دنبال گزاره های متقن و محکم و زوال ناپذیر است سبب خفگی در فضای گفت و گوی دینی شده، چرا که ساحت گفت و گوی دینی، ساحت اندیشه می باشد و اساسا اندیشه در عین تغذیه از دانش و تراث، به هیچ وجه دچار سختگیری های دانشی نمی باشد.
- البته برای پاسخ به این سوال که اگر فضای دانش کلام وجود نداشته باشد. ارزیاب درستی برای اندیشه های مختلف در کلام نیست، باید این گونه گفت که فضا و پارادایم معرفتی کلام خود می تواند بهترین ارزیاب برای مقابله با اندیشه های باطل باشد. و در عین حال مانع پویایی کلام که دغدغه اندیشه دینی جامعه را داشته است، نشود.
آیا وقتی یک پارادائم معرفتی شکل بگیرد، خواه نا خواه منجربه تولید دانش نمیشود؟ آنگاه با همان پارادئم معرفتی که میخواستید جایگزین دانش کلام باشد، قدم در دانش کلام میگذارید.
تا حدی این ایراد را قبول دارم ولی احساس می کنم که پارادایم معرفتی مانند دانش سخت گیری ندارد و سبب خفگی اندیشه نمی شود و بیشتر شبیه به هدایت گر و راهبرد اندیشه می داند تا یک مدیر اندیشه
به یک تشبیهی که نمی دانم چقدر درست هست ، پارادایم معرفتی رهبر اندیشه است و دانش مدیر اندیشه و این مدیریت خطر آفرین می باشد.