آزاداندیشی، مسئله ای اسلامی یا مدرن ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

  • هر مسئله ای را از دو زاویه می توان مورد بررسی قرار داد. یک بعد محتوا و گزاره های آن می باشد و دیگری بعد فرم و قالب و ساختار و پدیده اجتماعی و فرهنگی شده آن.
  • حال اگر بخواهیم مدرن و یا غیر مدرن بودن یک مسئله ای را مورد بررسی قرار دهیم باید از هر دو بعد آن را مورد بررسی قرار دهیم.
  • یعنی باید آزاداندیشی را هم از حیث مفهومی و محتوایی و هم حیث فرمی و پدیده اجتماعی مورد بررسی قرار داد تا متوجه شویم که آن را به عنوان یک مسئله مدرن دریافت می کنیم و یا یک مسئله غیر مدرن.
  • ادعا این است که ما مسئله آزادایشی را با توجه به تراث خویش دریافت کرده و چه از حیث مفهومی و چه از حیث پدیده اجتماعی آن را کاملا بومی و اسلامی می دانیم اما چیزی که نباید این جا مورد غقلت واقع شود مسئله سازی آن توسط غرب مدرن هست.
  • ما شاید بتوانیم با استناد به محتوا سنت و قرآن و حتی شیوه رفتاری ائمه علیهم السلام ادعا کنیم که مفهوم آزاداندیشی را در تراث و مبانی دینی خود داشته ایم اما شاید نتوان به همان راحتی ادعا کرد که فرم و پدیده اجتماعی آزاداندیشی در آن موقع بوده است.شبیه این مسئله را در مفاهیم دیگر نیز داریم. مانند دوگانه مردم سالاری دینی و دموکراسی. مفهوم دموکراسی ابتدا توسط غرب مدرن برای بشر مسئله می شود و این مسئله سبب می شود که ما با مراجعه مجدد به تراث متوجه امر ارزشمند مردم سالاری دینی شویم که محتوائا و ساختارا غیر از مسئله دموکراسی می باشد.
  • این بدان معنا نیست که مسائلی که غرب مدرن برای ما درست می کند همیشه غربی می ماند اما بدان معناست که بشر در ایجاد مسئله و مسئله سازی پاره ای از مسائل مدیون غرب مدرن می باشد ولو این که در پاسخ و طراحی اجتماعی و فرهنگی از او شاکی باشد.
  • در مورد پدیده آزاداندیشی نیز همین اتفاق رقم خورده است این غرب مدرن بود که ابتدائا بشر را با پدیده اجتماعی آزادی و به تبع آن آزاداندیشی به صورت جدی مواجه کرد و ادعا این که این ها در اسلام بوده است از حیث محتوایی درست هست اما این را باید پذیرفت که ساحت اجتماع و جامعه، ساحت ساختارها و فرم ها و پدیده های اجتماعی است. و محتواها تا زمانی که به پدیده اجتماعی تبدیل نشود اساسا مسائل آن جامعه نمی شوند.
  • اما همان طور که در مورد مسئله دموکراسی این اتفاق رقم خورد، در مورد آزاداندیشی نیز باید این اتفاق رقم بخورد که ما با الهام از فرم و پدیده اجتماعی آزاداندیشی از دنیای مدرنیته، و عرضه آن مسئله به تراث و مبانی دینی خویش ، معادل آن در فضای معرفتی خویش را یافته و برای آن محتوا و مفهوم بتوانیم یک سازه و فرم طراحی کرده تا پدیده اجتماعی جدید، کاملا بومی و اسلامی و غیر مدرن باشد.
  • اما متاسفانه عدم توجه ما به فرم و ساختارها، سبب می شود که ما فقط در محتوا و مفهوم متوقف شده و وقتی به سراغ جامعه می رویم برای آن که آن مفهوم را تبدیل به ساختار و پدیده اجتماعی شود، از فرم های غربی استفاده کرده فلذا این مسئله در پارادایم غربی در جامعه محقق می شود. در نتیجه این سهل انگاری، سبب می شود که در اذهان جامعه، مسئله آزاداندیشی بیش از آن که یک مسئله و پدیده اسلامی باشد، یک مسئله مدرن می شود.
  • و حتی شاید بتوان این گونه ادعا کرد که برای نشان دادن تفاوت میان آزاداندیشی اسلامی و غربی، بهتر باشد مانند مردم سالاری دینی که یک لفظ جدید می باشد، لفظی جدید ابداع شود و از مشترک لفظی در مسئله آزاداندیشی، پرهیز شود.
  • پس می توان این گونه ادعا کرد که مسئله آزاداندیشی در نگاه ما از حیث محتوا و فرم کاملا اسلامی است اما این که مسئله سازی این مفهوم ابتدائا توسط مدرنیته صورت گرفته است مفرّی ندارد.
4 1 رای
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حامد خواجه
2 سال قبل

خیلی از ممنون از این یادداشتی که نوشتید؛ در این یادداشت خیلی بهتر توانستم منظورتان از حرف‌های در جلسه را بفهمم.