فطرة الله؛ خلق یک حقیقت سیال مشترک بشری در آینده!
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسانشناختی
#امید_فشندی
#یادداشت_3
#جلسه_103
فطرة الله؛ خلق یک حقیقت سیال مشترک بشری در آینده!
پرداختن به وضعیت پایه و طبیعی انسان، از جمله مباحث چالشزا و زمینهساز دوران روشنگری در اروپای مدرن بوده؛ اینکه آیا وضع طبیعی انسان بر محور فرد میگردد یا جمعجویی و جامعهگرایی؟ طمّاع و حریص است یا قانع و راضی؟ پست و شرور و خبیث و رذل است یا پاکنهاد و شریف و فضیلتدار و کمالجو؟ منفعتطلب و خودخواه است یا ارزشمدار و نوعدوست؟ ستمپذیر و زیردست است یا ستمکار و دستانداز؟ آزاد و امیر است یا اسیر و بنده؟ مالک و حقوقدار است یا مملوک و مکلّف؟ از زمین روییده و ریشه در دنیا دارد یا از آسمان آمده؟ دلبستهی اسطورههاست یا دلدادهی حقایق؟ خودروست یا خلیفه؟ محصول تکامل تاریخ و تطوّر طبیعی است یا باردار امانت الهی؟ و سرانجام؛ خویش را منشأ معنا و محور ارزشها میداند یا خدا را؟!
در توحید نظری، دار وجود و موجودات را دارای یک حقیقت واحده میدانیم و در توحید عملی اما در پی چه هستیم؟ توحید از باب تفعیل است و بهمعنای یکیجویی و یگانهسازی؟!
فطرت در معارف اسلامی و در ساحت نظر، پایگاه خدا در سرزمین وجود انسان و وجه الهی اوست، حقیقت مشترک و نهادینهای در جوهرهی نوع بشر در آغاز خلقت.
اما در ساحت عمل؛ سیر تکامل بشر نشانِ چشمنواز و دلپذیری از این عنصر سحرآمیز نمیدهد، و عطشهای عمیقی هم که همواره بشر را به تکاپوی پیوسته واداشته میتواند برونداد تنازع بقا و تکامل طبیعی نوع بشر در کنار دیگر حیوانات باشد.
این تقریر، منافاتی با توحید نظری ندارد، بلکه همخوانی بیشتری با آن دارد.
ایدهی فطرت توانِ توجیه هزارانسال نزاع و اختلاف و تفرّق در تاریخ بشر را ندارد و بلکه در تقابل با آن است، چه اینکه چطور ممکن است بشریت با وجود اشتراک در گوهری چنان ارزشدار و قدرتمند، اینقدر به تکثر و اختلاف بگراید!!
اما در برابر، اگر توحید عملی در ساحت وجود انسان را بهمعنای حرکت بهسوی خلق حقیقتی مشترک در آیندهی بشریت و پایان تاریخ بدانیم، به گزارشهای تاریخی از داستان مردم نزدیکتر است.
بر این اساس؛ همین جریان جهانیسازی و یکپارچهسازی فرهنگی، و همسویی و همآوایی در بینشها و گرایشها، در ستایشها و نکوهشها، و در خوشآمدها و بدآمدها و خلاصه حرکت به سمت تحقق #دهکدهی_جهانی را فطرت بدانیم، عقلپذیرتر و دلآرامتر است.
این تقریر؛ به توحید افعالی نیز نزدیکتر است، چه اینکه بهتر است توحید عملی را از گسترهی اعمال مشترک انسانی در دالان تاریخ – که تجلّی فعل الهی است – الهام بگیریم، که در یک حرکت پیوسته و جمعی بهسوی خلق یک حقیقت و هویت مشترک انسانی در آینده ظهور مییابد؛ پس فرآیند خلق هویتی جمعی در آینده که از رهگذر تجربههای مشترک بشری تحقق مییابد را فطرت بدانیم بهتر است.