آزاداندیشی،گفتمانی در شان گفتمان جامع
بسم الله الرحمن الرحیم
- گفتمان جامع، از یک طرف از اندیشه پایه توحیدی تغذیه می کند و از طرف دیگر بر روی لبه عطش های عصری قرار دارد. لذا گفتمان جامع یعنی پاسخی توحیدی بر عطش های عصری.
- گفتمان جامع در صدد اصلاح اندیشه دینی رایج میان مردم می باشد و می خواهد هدایت گری ذهن جامعه را انجام دهد. به عبارت دیگر گفتمان جامع سازنده شاکله فکری جامعه می باشد.
- حال سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که آزاداندیشی شانیت حضور در این جایگاه را دارد؟ آیا آزاداندیشی این میزان اهمیت دارد که در کنار عدالت و آزادی و مردم سالاری و … قرار گیرد و هدایت گری ذهن و تصمیمات جامعه را بر عهده بگیرد؟
- پاسخ این سوال به نحوه تقریر ما از آزاداندیشی برمیگردد، اگر آزاداندیشی را در پارادایم غربی ترجمه کنیم، به هیچ وجه این شانیت را پیدا نخواهد کرد و نمی تواند در حد گفتمان جامعه قد علم کند. اما اگر آزاداندیشی در پارادایم دینی و اسلامی ترجمه شود شانیت آن تغییر پیدا می کند.
- آزاداندیشی در ادبیات دینی همان راه تحقق سایر گفتمان ها می باشد. یعنی مردم سالاری و عدالت و آزادی و … برای تحقق خویش، نیازمند یک بستری به نام آزاداندیشی هستند. یعنی تا آزاداندیشی تبدیل به گفتمان نشود و یک ساخت و پدیده اجتماعی در جامعه درست نکند، راهی برای تحقق سایر گفتمان ها وجود نخواهد داشت. التبه برای تحقق تام و کامل آزاداندیشی قطعا به گفتمان های عدالت و مردم سالاری و … نیاز هست اما شاید بتوان این گونه بیان کرد که شروع این چرخه ساخت گفتمان جامع، با آزاداندیشی می باشد.
- گفتمان آن ذهنیتی است که در جامعه فراگیر شده و مطالبه عمومی جامعه شده و ادبیات فراگیری را دارا می باشد. با این حساب، آزاداندیشی، راه تحقق مطالبه را برای گفتمان های مختلف هموار می کند.
- البته در یک نگاه دقیق برای تحقق کامل گفتمان آزاداندیشی، به خود آزاداندیشی نیاز هست. چرا که تحقق مطالبه در جامعه در گرو تحقق آزاداندیشی در جامعه است.
- فلذا با این تقریر، آزاداندیشی را می توان در صدر جدول گفتمان جامع قرار داد. و آن را مساوی با انقلابی گری دانست.