نحوه تعامل با باطل

#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_انسان_شناختی
#عقیل_رضانسب
#یادداشت_10
#جلسه_110

? #نحوه_تعامل_با_باطل

? جامعه ای که هیچ باطلی در آن نباشد و مسیر کاملا برای جریان حق باز باشد، تقریبا نه وجود داشته و نه دارد، فقط ان شاء الله در زمان ظهور تحقق بیابد (؟!)
بنابراین می شود بحث را در دو مقام بحث کرد
1️⃣ آیا وجود اختلاف مطلوب است؟
در این بحث اگر کسی بخواهد قائل به مطلوب بودن وجود اختلافات بشود و بخواهد به لوازم آن پایبند باشد، خیلی راحت به پلورالیسم در حق می رسد؛ به این معنا که حق مطلقی وجود ندارد و هر گفته ای بهره ای از حق دارد؛ و معلوم است که این اندیشه در فضای توحیدی اندیشه مترودی است، و اساسا اندیشه های غیر توحیدی نفی و طرد 100 درصد می شوند؛ و اساسا ادبیات حق و باطل ادبیاتی است که معلوم و واضح است که دین اسلام مدافع و بیان کننده آن است.
خود همین مقاله هم با عنوانی که دارد (روح توحید نفی عبودیت غیر خدا) می خواهد بگوید که هر چه که غیر خدا باشد باید عبودیتش نفی 100 درصد شود. چون فقط خدا است که حق است.
2️⃣ نحوه برخورد با اختلافات موجود در جامعه اسلامی
بحث بعدی این است که با اختلافات مبنایی در جامعه اسلامی چه باید کرد؟ منظور اختلافاتی نیست که به نحوی اختلاف سلیقه در اجرای دین است، بلکه اختلافاتی از جنس همین چیزهایی که دوستان مثال می زدند، یعنی در جامعه اسلامی یک عده مارکسیست هستند، یک عده مثل سروش قائل به نظراتی هستند که ضدیت آن ها با مبانی دینی آشکار است مثلا همین پلورالیسم!
در اینجا که به نظر می رسد دوستان بیشتر این قسمت منظورشان باشد، به نظر می رسد که می شود قائل به یک نوع تساهل و تسامح شد! البته نه به معنای تساهل و تسامح در اصل اینکه خودمان هم شک کنیم که آن ها حق هستند یا ما! یا طوری که جامعه را گرفتار شبهات و تردید ها کنیم! بلکه به معنای مدارا و رفق.
مدارا و رفق عنصری ویژه در عقاید دینی است و در روایات داریم که المداراة نصف الایمان! یا قُفْلُ‏ الْإِيمَانِ‏ الرِّفْق!
به این معنا که برای شیوه و روش جامعه اسلامی چون مبتنی بر رشد فکر مردم و عبور مردم از گردنه های شبهات و عقاید باطل است، باید به مدافعین این نظریه ها به صورتی که هیمنه حکومت اسلامی حفظ شود اجازه حیات داد، تا در تعاملی که با جریان حق و عقاید حقه می کنند، باعث پیشرفت جامعه اسلامی و عبور آن ها از این گردنه های باطل گردد.
لذا خیلی مهم است که باید این حالت مهیمن بودن حفظ شود. یعنی طوری نباشد که دیگر تبلیغ مارکسیست و لیبرالیسم به صورت رسمی تریبون داشته باشد و اجازه یارکشی داشته باشند.

مسئله در اینجا این است که در مقام جاری شدن حق، باید به شکلی که حق مهیمن باشد اجازه حیات کنترل شده به جریان های معارض داده شود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به یادداشت
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها