“مطهری گفت: چیزی به نام اسلام انقلابی نداریم!” آنگاه که تفاهم دچار اختلال میشود
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید تیتر بدی زده ام! ولی اشکال ندارد.
بنا به تجربه و در تعامل با برادران شریف و خوش فکر انقلابی مان که هم دستی بر آتش اندیشه و نظر دارند و هم دستی بر آتش اقدام و دغدغه های عینی و میدانی و …، بزنگاه های مختلفی را یافته ام که در آن ها تفاهم ها دچار اختلال میشود. تفاهم با چه کسانی؟ با اندیشمندان، و خصوصا اندیشمندان اصیل انقلابی!
نوعا این اختلال های تفاهمی در زمانی واقع میشوند که آن ها احساس میکنند آن چه از ناحیه ی این اندیشمند صادر میشود پاسخ مطلوب آن ها ناظر به دغدغه ی میدانی شان نیست. یک مثال سختگیرانه ی این داستان “مثلا” در جایی است که دغدغه ی عدالت (مثال دغدغه ی عدالت را از این باب میزنم که تصورش از باب شیوعش راحت تر است و الا هیچ اشاره ی خارجی و یا دلالت مفهومی ای مد نظرم نیست) وجود داشته باشد، و مثلا یک اندیشمند در مقام تبیین نماز برآید و آن را به گونه ای تقریر کند و یا توضیح دهد که از آن عدالت اجتماعی در نمی آید، یا حداقل مستقیما در نمی آید، در چنین جایی برداشت و تحلیل این اندیشمند از نماز مورد انتقاد قرار میگیرد و حتی ممکن است خود او، روش تحقیق او، کل اندیشه ی او، افق فهم او و … همگی به یکباره زیر سوال بروند.
نمونه های محتمل تر و غیر سختگیرانه تر هم وجود دارد مثلا در زمانی که آن اندیشمند اساسا در مورد یک پدیده ی محضا اجتماعی صحبت کند و در آن مساله هم حتی بروزی جدی ناظر به آن دغدغه ی محوریِ آن برادر اهل میدان وجود نداشته باشد، در چنین حالتی اتفاقی که پیش تر ذکر شد به راحتیِ هر چه تمام تر واقع خواهد شد و آن اندیشمند و نظریاتش متهم به اتهامات مختلفی ناظر به اختلال در فهم و … خواهند شد. نوعا چون این برادران متقی هم هستند رمی به نفوذی بودن و … نمیکنند و صرفا فهم را زیر سوال میبرند، در عین حالی که حاضرند پشت آن اندیشمند نماز هم بخوانند.
از طرفی بر عکس این مساله نیز ممکن است رخ دهد، یعنی برخی اندیشمندان نیز در واکنش به چنین مسائلی مخاطب خود را به التقاط یا عدم اصالت یا عدم عمق و .. متهم کنند.
اگر و تنها اگر، فرض این باشد که هر دو دسته ی اتهامات غلط هستند، چه ملاحظه ای در این بین وجود نداشته است که این تالیِ فاسد، واقع شده است؟
باید دانست که این تالیِ فاسد منجر به محرومیت هردوی اینها از افق فهم دیگری نیز خواهد شد.