دانش های عقیم در اندیشه اجتماعی
بسم الله الرحمن الرحیم
- دانش ها پشتیبان اندیشه ها می باشند. فلذا اندیشه ها سوار بر دانش ها به نگاه به مسئله های اجتماعی، سعی در امتداد علم ها و ایده پردازی نوین دارند.
- اما اگر دانشی بر پایه نگاه و رویکرد فردی بنا نهاده شده باشد و جامعه در آن لحاظ نشده باشد آیا می توان از دل آن دانش، اندیشه های اجتماعی را تولید کرد؟
- دانشی که تمام ساخت و چهارچوبش بر اساس رویکرد فردی می باشد و توجه ای به اجتماع و ماهیت جامعه نمی کند، چگونه می تواند پشتیبان اندیشه ای باشد که تمام دغدغه اش مسائل اجتماع و جامعه است؟
- دانش ها و تراث حوزوی متاسفانه بر اساس رویکرد و نگاه فردی نگاشته شده است فلذا پشتیبانی این دانش ها از اندیشه های اجتماعی سخت می شود.
- فلذا وقتی براساس این دانش ها به سراغ اندیشه های اجتماعی می رویم، نهایت فرد در اجتماع لحاظ می شود و سعی می شود حقوقی و تکالیفی که فرد نسبت به روابط اجتماعی خود دارد را در نظر بگیرد.
- اما مسئله ای که در نگاه اجتماعی به شدت مورد اهمیت می باشد توجه به جامعه و ساز و کار حکمرانی می باشد. چیزی که در رویکرد و نگاه قبلی مورد توجه نبوده است.
- در اندیشه اجتماعی اصیل باید جامعه به هی جامعه مورد توجه قرار گیرد و برای آن هویتی مستقل در نظر گرفته شود و دارای اثر پنداشته شود. جامعه و سازه های اجتماعی آن به شدت در فرهنگ و هویت مردم و جامعه نقش دارند و اگر آن ها در اندیشه اجتماعی لحاظ نشود، باید معترف به ناکارآمد بودن آن اندیشه اجتماعی بود.
- با این تحلیل، دانش های حوزوی خصوصا کلام، تا چه میزان توانایی پشتیبانی از اندیشه دینی مردم را دارا هستند؟