رابطه علم کلام و علم فقه
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#سید_مصطفی_مدرس
#یادداشت_18
#جلسه_122
#توصیف_تجویز
#باید_و_هست
رابطه #فقه_و_کلام
#اقتدار_توصیف، #قدرت_تجویز
اگر بخواهیم یکی از رابطه های علوم توصیفی و تجویزی را اشاره کنیم بایستی به رابطه علم کلام و علم فقه توجه دهیم.
هر چند که علم کلام میتواند سویه تجویزی پیدا کند اما به یک معنا کلام هاضمه ای برای استفاده از علوم توصیفی دارد(نظیر فلسفه و عرفان) و از طرفی دیگر کلام به یک معنا عقل فقیه و عقلانیت پیشینی استنباط می باشد.
فقیه همراه با دیدگاههای اعتقادی اش در مورد خدا، جهان و انسان در عملیات اجتهاد و استنباط حاضر شده و این مقوله حتی در اجزا و تک تک خرده فرآیندهای استنباط نیز مؤثر دارد. به طور مثال وقتی فقیه یک مفهوم فقهی را در منظومه و بافتار و شبکه معنایی الف فهم میکند و فقیهی دیگر در همان مفهوم فقهی را در منظومه و بافتار و شبکه معنایی ب فهم میکند این دو فقیه به استظهار متفاوتی از روایات تبیین کننده همان مفهوم می رسند.
به طور مثال در مورد زکات ما روایاتی داریم که منحصر در 9 مورد می باشد و روایاتی داریم که این انحصار را بیان نمی کند.
کسی مثل یونس بن عبدالرحمن حسب دیدگاه جامعه شناختی و نیز دریافتی که از نسبت و تناسب این مفهوم با دیگر مفاهیم دینی دارد این انحصار را رد میکند اما دیگر افراد مؤکدا تاکید بر انحصار زکات در موارد 9 گانه دارد.