انسان ذاتا کمال جوست
#یادداشت
#روح_توحید_نفی_عبودیت_غیر_خدا
#توحید_از_دیدگاه_خط_مشی_اجتماعی
#محمد_حسن_زاده
#یادداشت_14
#جلسه_123
بسم الله الرحمن الرحیم
انسان ذاتا کمال جوست و تمام جهدش را به کار میبرد که هرآنچه به زعم او کمال است را داشته باشد. چنین موجودی یقینا به راهی که او را محدود کند و از سعادت ، بزرگی و کمال بازدارد ایمان نمی آورد بلکه در مقابل آن میخروشد و قیام و سرکشی میکند.
تمام هستی مخلوق خداوند متعال است و او عالم به ظرفیت های تمامی موجودات است. بنابراین برنامه ای که برای جهان میریزد یقینا برنامه ای نیست که نیاز های موجودات را پاسخ نگوید و آنها را سرکوب کند. بلکه راهی که خداوند متعال ارائه میدهد یقینا مطمئن ترین مسیری است که تمامی موجودات را به کمال می رساند و مسیر پاسخ به نیازهای آنان را در چارچوب مشخصی که سعادت حقیقی در گرو آن است میگشاید( نه به صورت مطلق). لذا طرح خدا، نه تنها روحیات کمال خواهی و کرامت خواهی و سعادت خواهی و… انسان را سرکوب نمیکند بلکه مسیر را برای شکوفایی آنان به بهترین شکل میگشاید. به همین دلیل میگوییم کسی که عبد خداوند است در واقع آزاد ترین فرد است! بنابراین اینکه تنها طرح ریز حقیقی جهان خداوند است را نباید به گونه ای تقریر کنیم که مساوی حذف انسان شود. بلکه بدین معناست که انسان در جایگاه خود، یعنی عبد خدا بودن، قرار گیرد و در همین جایگاه به بهترین نحو به استعدادها و امیال ذاتی اش پاسخ گوید. یعنی جایگاه انسان را در نظام احسن الهی در نظر گیریم. در عین اینکه شان عبد را دارد، آزاد است، مختار است، متفکر است، مدبر است، عاقل است و…..
انسان سرکشی که در تفکرات و طرح هایش هیچ نقشی برای خدا قائل نیست و خودش سعی میکند برای عالم نقشه بکشد و حتی در مقابل خداوند قیام کند، نتیجه ی طرحش یقینا به استضعاف کشیدن بخشی از هستی به نفع بخشی دیگر است و خروجی آن بهتر از تمدن غرب نمیشود.
انسان یقینا حق تفکر و طرح ریزی دارد. لکن بحث اینجاست که این متفکر عبدی است که خود را در طرح الهی و طول آن میبیند و در طرحش نقش خداوند و اوامر او را در نظر میگیرد یا منفک از خدا، با غفلت از او یا رد و انکار او برای جهان نقشه میکشد و بخشی را مقهور بخشی دیگر میگرداند بدون اینکه حقی در این زمینه داشته باشد.